به مناسبت هشتم مارس
به رسمیت شناختن حق سقط جنین برای زوجهایی که به دلایلی امکان پذیرفتن فرزند را ندارند، از دستاوردهای مبارزات زنان علیه ارتجاع حاکم بر مناسبات اجتماعی بوده است. تا ابتدای قرن نوزدهم کلیساها هنوز حرف آخر در اینباره میزدند و ضمن مخالفت با آن درصورت نیاز سقط جنین را تا پیش از پدید آمد روح در کالبد جنین مجاز میدانستند.
شوربختانه با وجود اینکه دستکم از دهه ۱۹۴۰ و با تشکیل کمیتههای درمانی در جهان، تلاشهای فراوانی برای قاعدهمند کردن این حق انسانی انجام پذیرفته است اما کماکان این حق انسانهای واقعاً موجود از سوی برخی از نهادها و عقاید واپسگرا مورد هجمه قرار میگیرد و مخالفان برای لغو آن تلاش میکنند.
همپوشانی کلیسا و جناح بنیادگرا با کمونیسم واپسگرا و فرقهای که بصورت تامل برانگیزی یک رویکرد را با مساله سقط جنین برخورد میکنند، میتواند نقطه عروجی برای کمونیسم انقلابی و تمام کسانی باشد که با عقاید حتی مخالف یکدیگر تلاش میکنند تا ساختارهای پوسیده اجتماعی که از ارتجاع و عقاید باستانی به ما ارث رسیده را در هم بکوبند. در این کوتاه نوشت تلاش شده است به تحلیل نظرات منصور حکمت و مواضع او علیه سقط جنین پرداخته و نگاه مشترکی که میان این جریان و ارتجاع حاکم بر مناسبات جامعه وجود دارد مورد پاسخ قرار گیرد.
درصورتی که در مقام مقایسه آسیبهای عظیم اجتماعی و مشکلات ناشی از فرزندان ناخواسته یا کسانی که والدینشان مسئولیت پذیری یا آمادگی لازم برای پرورش فرزند را ندارند با چیزی که منصور حکمت علیه آن تلویحاً ابراز انزجار میکند، یعنی از میان بردن جنینی فاقد هرگونه تفکر انسانی، روابط و زیست اجتماعی و هویت لازم به نتایج تکان دهندهای خواهیم رسید. سقط جنین نه تنها حق انکار ناپذیر والدین برای بهتر زیستن که پرسش انسان آینده از ماست تا پیش از زیر پا گذاشتن انسانیت برای قطعه کوچکی از سلولهای زنده که میتواند به اختیار لحظهای ما که با جبر اجتماعی پهلو زده است، به عنوان انسان اجتماعی تمام زندگیاش را زجر بکشد چرا که رگ رمانتیک ما جنبیده و با چشم بستن به روی تمام فجایعی که میتواند بر سر این عضو ناخواسته جامعه، یا عضو بیکس، عضو بیپدر و مادر و دردناک جامعه تیرهای که در آن زیست میکنیم، برای تکهٔ کوچکی از سلولهای زنده غصه میخوریم و انسان شکسته آینده در فرای آن را نادیده میگیریم، سقط جنین با رعایت و کنترل شرایط پزشکی و درمانی درخواست و حق انکار ناپذیر زنان و مردان جهان است.
منصور حکمت در سخنرانی سراسر ارتجاعی و علیه حق انکارناپذیر سقط جنین میگوید: «بنظر من، این پذیرش موضع سقط جنین، تسلیم کمونیسم به منافع خُرد فمینیستی است. سقط جنین همیشه موضع چپ نبوده، یک موقعی موضع بورژوازی بوده، موضع راست بود برای کنترل جمعیت کارگری. الآن موضع چپ است. بخاطر چی؟ بخاطر اینکه تکنولوژی این کار آنقدر پیشرفت کرده، که کسی متوجه واقعهای که دارد میافتد، نمیشود».
تصور کنید ایشان سقط جنین را توطئه بورژاوزی برای کاهش جمعیت کارگران میدانستند، اینجاست که پرده از مقابل نگاه راست و طبقه متوسطی حکمت کنار میرود. ایشان وقتی این جملات را میگوید نه تنها عنصری در مقابل بالندگی طبقه کارگر است که به راستترین شکل پوپولیستی در کنار نسنجیدهترین دیدگاههای سنتی قرار میگیرد، رهبر جمهوری اسلامی ایران که ولی فقیه است سال گذشته در موضعی مشترک و مشابه با منصور حکمت سیاستهای کنترل جمعیت را سیاستهای غرب برا ی کاهش جمعیت کشورهای جهان سوم و نیروی مولد دانسته بود. نگاه مشترکی که بین این دو جامعه را به نیروی مولد و بندگان خدا تقلیل میدهد. در این میان اینکه پرولتاریا به اندازه توان و نیازش کار کند پشیزی بیش نیست، اولی برایش اهمیتی ندارد که یک خانواده کارگری با ازدیاد فرزند در چه وضعیت وخیمی قرار میگیرند و سرنوشت این فرزندان با عدم وجود خدمات اجتماعی و آموزشی موجود به کجا خواهد رسید، او تنها به ازدیاد جمعیت طبقه کارگر فکر میکند، تو گویی طبقه کارگر در تمامی تاریخ اکثریت بلامنازع جمعیتی نبودند و ممکن است جمعیت آنها کاهش یاید و سرمایه داران به اکثریت برسند، خیال و تصورات توهم آمیزی که تنها در طی تمام این سالها موررد سکوت متاسفانه مصلحت منشانه فعالین چپ قرار گرفته است.
نگاه واپسگرایانه ژوبین رازانی معروف به منصور حکمت تا آنجا پیش میرود که سقط جنین را هم ارز برده داری میداند، حکمت میگوید: «یعنی چه؟ یعنی اینکه اگر یک موقعی جامعه سوسیالیستی شود و تاریخ نویسانش راجع به این دوره از حیات بشر حرف بزنند، میگویند وضع نظام اجتماعیشان چنان بود، که اینها جنین انسان را از شکم مادرش بیرون میکشیدند و دور میانداختند، برای اینکه بتوانند در اینجامعه باقی بمانند. درست همانطوری که ما راجع به بردهداری حرف میزنیم. آنموقع، زمان بردهداری اینقدر برای بردگان و بردهداران شنیع نبود، که امروز برای من و شما شنیع است.» او اینجا مشابه یک روحانی شیعه رفتار می کند نه لیدر حزب کمونیست، او چشمش را به روی عشقبازی جامعه زنده و پویا میبندد و سقط چنین را تا موقعیت قتل انسانها پایین میآورد، کنار برده داری میکشاند. محکومیت همه جانبه و مبارزه علیه حق سقط جنین در تئوری و پذیرفتن قانونی آن در عمل نه تنها واکنش مناسبی از یک نیروی سوسیالیست نیست که به روش کار نیروهای راست و ینبادگرا همپوشانی می کند.
عملی که مستقیما برای حفظ جامعه و اعضای فعلی آن و اعضای آینده آن به رغم تلخی لازم الاجراست را تا استثمار انسان پایین میآورد، او اینجا دقیقا نقش کمونیسم شیعی مسلک را بازی میکند چرا که نگاه دست بالا و مذهبیاش به سوسیالیسم علمی او را در کنار مرتجعترین بخشهای جامعه سنتی نشانده است. او معتقد است آیندگان به ما احتمالا به چشم وحشیانی نگاه میکنند میکنند که فرزند را از شکم مادر بیرون میکشد! آقای حکمت این فرزند نیست که مقادیری سلول زنده است، آیندگان شما را خطاب قرار خواهند داد که چرا به روش کاملاً مکانیکی و با نالههای رمانتیک دفاع از انسان و جامعه را زیر پا گذاشتید و کنار ارتجاع ایستادید.
حکمت پا را فراتر از تعدی به جامعه موجود میگذارد و با هدف گرفتن مناسبات آن میگوید: «و باز تراژدی قضیه اینجا است، که وظیفه این کشتن از خود و این از بین بردن انسان را، آن هم در یک شکل آبستره، مجرد، تیغ کشیدن علیه انسان بطور کلی، انسان بعنوان یک نمونه را، میسپارند دست آن انسانهایی که نزدیکترین پیوند را دارند، با آن کسی که دارد از بین میرود و اسم این را هم میگذارند ترقیخواهی. یعنی انگار که با هر جنینی که از شکم مادرش بیرون میکشند و میاندازند دور، یک زنی حق خودش را گرفت!» .
موضعی شدیدا ارتجاعی که حتی شاید نیازی به توضیح نداشته باشد، منصور حکمت با طعنه و متلک سخیف سقط جنین را بر نمیتابد و خوب از آزادیتان استفاده کردید اما... چقدر سخیف وقتی مقابل روندهای اجتماعی موضع گیری شود، با این تصور و نگاه موجود احتمالا در آینده باید به جای سقط جنین نیروها یعنی فرزندان را برای آموش به حزب سپرد و فراموش کرد. گاهی جملات و حتی نگاه ما انسانهای بالغ تیغ هایی است که به روی هم می کشیم و از این منظر تشبیه سقط جنین به تیغ کشیدن به روی انسان! نه تنها در خدمت ساخنارهای ارتجاعی حاکم بر جامعه است که البته تاریخ انقضای برخی از نگاه های قدیم ما نیز خواهد بود.
سقط جنین تنها مفهومی برای ورود به بحث حق زندگی و حیات است، اگر چه در سوی دیگر این گفنگو نقض زنده ماندن کسانی جرمی مرنکب شده یا نشده اند مسیری برای مبارزه برحق علیه جکم اعدام است اما در ابتدای راه نه تنها سقط جنین که ارزشگذاری روابط اجتماعی است، در این میان کسانی که چون آقای رازانی متخلص به حکمت علیه تکامل اجتماعی زیست امروزمان بر آشفته میشوند، ایشان دوست داشتند تمام جنین ها ماولد شوند بی پدر و مادر و کم نبودند و نیستند، میدانید ما همه ما یک ضامن را زدیم کشیدم که حقانیت تمامیت خواهان را توی محل مقصد چهل تکه میکند.
*تصویر: دختران مصری در میدان التحریر مشق آزادیشان را تحریر میکنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر