صفحات

۱۳۹۳ فروردین ۱۱, دوشنبه

سالگرد کودتای امریکایی در برزیل و آغاز خونتای نظامی شکنجه

وقتی شکنجه به خیابان رسید
امروز ۳۱ مارس، پنجاهمین سالگرد کودتای امریکایی علیه گولارت، رییس جمهور چپگرا و مردمی برزیل است. 

امروز نظامیان راستگرا با حمایت مستقیم ایالات متحده امریکا و هدایت سازمان سیا قدرت را در برزیل در دست گرفتند، ایالات متحده که بیم شکست خوردن کودتا را داشت یک ناوگان نیروی دریایی به رهبری یک ناو هواپیمابر، دو ناوشکن و چهار ناوچه را به همراه ۱۱۰ تن مهمات جنگی برای پشتیبانی از کودتاچیان جنایتکار به برزیل اعزام کرد. 

ژائو گولارت رییس جمهور برزیل که یک سال قبل در پی یک انتخابات مردمی به قدرت رسیده بود، تصمیم به تقسیم زمین‌های ملاکین بزرگ در میان مردم و اصلاحاتی در مورد شرکت‌های بزرگ خارجی گرفته بود. او پس از کودتا نخست به اروگوئه و از آنجا به آرژانتین گریخت و در آنجا به شکل مشکوکی درگذشت. دادستان آرژانتین مدتی پیش از بررسی نبش قبر او خبر داده بود تا طی آن احتمال ترور او در «طرح کندور» مورد آزمایش قرار بگیرد. سه کشور آرژانتین، برزیل و شیلی تحت حکومت نظامیان دست نشانده امریکا به اجرای طرحی موسوم به کندور اقدام به کشتار ده‌ها هزار نفر از مخالفین خود کردند. 

مدتی پیش متعاقب خروج اسناد طبقه یندی سازمان سیا از بخش محرمانه در مورد این کودتا که تقریباً همزمان با کودتای ۲۸ مرداد در ایران است، مشخص شد که خونتای نظامی برزیل با دستور ایالات متحده نقش بسیار عمده‌ای را در کودتای شیلی علیه آلنده داشته است. 
خانم دیلما روسف رییس جمهوری کنونی برزیل از قربانیان شکنجه و زندان در دوره حکومت نظامیان است. 

*تصویر: نظامیان برزیل مخالفین را در خیابان شکنجه می‌کنند. 

(در این روش شکنجه، زانوهای قربانی را روی میله، آرنج‌هایش را زیر میله قرار داده و سپس دست‌ها را دستبند می‌کنند. این روش در ایران معروف به  «جوجه کباب» است و ستار بهشتی پیش از مرگ به این روش شکنجه شده بود.)


 Dilma Rousseff befor a military court, 1970

۱۳۹۲ اسفند ۲۶, دوشنبه

سالگرد اخراج کروپسکایا از حزب کمونیست شوروی توسط استالین


۱۷ مارس ۱۹۳۱ بود که ندژدا کروپسکایا همسر لنین از کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی توسط استالین بیرون شد تا لکه ننگ دیگری را در کارنامه‌‌ی او ثبت شود.

کروپسکایا همسر و مشاور ولادمیر لنین متفکر پر شور انقلاب کبیر روسیه بود، به عنوان دبیر تحریریه نشریه ایسکرا در سالهای تبعید و انقلاب، به عنوان فمینیست سوسیالیست و متفکر و نویسنده‌ای انقلابی که مجموعه آثارش به بیش از ۱۲ جلد می رسد، پا به پای لنین و طبقه‌اش مبارزه کرد.

او که نقش موثری در به رسمیت شناخته شدن ۸ مارس به عنوان روز جهانی زن در روسیه داشت و تاریخ انقلاب روسیه را زندگی کرده بود، از جایگاه نادرست استالین در مقام دبیر کلی حزب و تاریخ سازی به نفع خودش به خوبی آگاه بود و جزئیات مخالفت لنین علیه استالین را می دانست. پس از مرگ لنین با وجود اینکه وی در ماههای پایانی عمرش خواستار برکناری استالین شده بود، کروپسکایا به مقابله با بوروکراسی و تمامیت خواهی استالین پرداخت و کار به جایی رسید که نزدیک ترین دوستانش توسط جوخه‌های مرگ استالین ترور شدند و دستگاه تبلیغات دولتی جهت مخدوش کردن چهره و منزوی کردن او که از پیشگامان آموزش بود با قدرت تمام آغاز به کار کرد.

پس از مرگ لنین جلوی انتشار وصیت نامه وی که بخشی از آن به مخالفت با سیاست های استالین پرداخته شده، گرفته شد تا اینکه سرانجام بوسیله کروپسکایا در غرب منتشر شد، او در همین زمان در گفتگویی با کامنف می گوید: "اگر لنین زنده بود اکنون در زندان بود".

او پس از اطلاع از تصمیم استالین برای مومیایی کردن جسد لنین طی نامه ای سرگشاده در روزنامه پراودا نوشت:
"از شما درخواستی دارم. اجازه ندهید غم و اندوه‌تان برایِ ایلیچ [لنین] تصویرِ بیرونیِ احترام به شخصِ او را بگیرد. بنایِ یادبود نسازید، کاخ‌ها را به‌نامِ او نکنید، مراسم‌هایِ باشکوه و مجلل در بزرگِ‌داشتِ او برگزار نکنید. او در زنده‌گی‌اش برایِ این چیزها ذره‌ای اهمیت قائل نبود، این چیز‌ها برایِ او بسیار گران‌بار خواهد بود."

کروپسکایا که در برابر بوروکراسی و اعدام های استالین مقابله کرد و در مواردی حتی برای نجات جان محکومین تلاش کرد، در سالهای پایانی عمرش تنها به نوشتن خاطراتش در مورد لنین برای ثبت در تاریخ پرداخت و سرانجام در ۲۷ فوریه ۱۹۳۹ درگذشت و پس از آن تروتسکی طی نامه ای گفته بود پزشکان کرملین "اقداماتی برا تسریع مرگ او انجام داده اند". یک سال بعد تروتسکی نیز توسط عوامل استالین به قتل رسید.


پس از مرگ ندژدا کروپسکایا به دستور استالین رسانه های عمومی از آوردن نام او منع شدند و نام این زن تاریخساز همچنان تا زمان مرگ استالین در ۱۹۵۳ در رسانه ها ممنوع بود.

منابع: [1] , [2] , [3] , [4]

۱۳۹۲ اسفند ۱۱, یکشنبه

فاشیسم در اوکراین؛ به نام اتحادیه اروپا، به کام کاخ سفید

مدتی‌ از سقوط دولت اوکراین در میا‌‌ن هوار‌های نئوکان‌های وطنی همراستا با جریان اصلی‌رسانه نمی‌‌گذرد و حالا شبح فاشیسم به ‌اروپای متحد باز گشته است. مجالی برای آویختن از دامان قدرت در سایه دلار‌های دستگاه‌های اطلاعاتی.، سناتور جان مک کین در کنار رهبر یک حزب فاشیستی اوکراین عکس می‌‌گیرد و در میدان استقلال بلندگو به دست فاجعه اقتصادی را صدا می‌‌کند: صدای پای فاشیسم به گوش می‌‌رسد.
سناتور مک کین در میدان استقلال کیف

جریان اصلی‌ رسانه بدون اشاره به طیف‌های درگیر در کیف که در کنار مردم علیه وضع موجود اعتراض داشتند تلاش کرده تا اعتراضات کیف را بصورت یک توده مردمی بنمایاند و حضور سازمان یافته احزاب نئونازی و بعضاً شبه نظامی را از چشم مخاطبان بپوشاند. حادثه‌ای که در اوکراین اتفاق افتاد حاصل درگیری سه قطب بزرگ قدرت یعنی‌ روسیه، غرب و جریان اصلی‌ رسانه بود که با پیش دستی‌ صندوق بین المللی پول، تنها برای مردم اوکراین منجر به شکاف بیشتر طبقاتی، فقیر شدن فرودستان، ثروتمند شدن فرادستان، سیاست‌های شکست خورده استقراض بیشتر و ریاضت اقتصادی که پیشتر از بارها امتحان خود را در کشورهایی از قبیل یونان و بلوک شرق پس داده است.

چه گروه‌هایی‌ درگیر منازعات مسلحانه اوکراین بودند؟ 

در کنار مردمی که علیه وضعیت موجود و مافیای اقتصادی - سیاسی روسیه به خیابان آماده بودند و اعتراض می‌‌کردند، بخش مهمی‌ از نیروهای فاشیست افراطی که "بخش دست راستی‌"و شبه نظامی احزاب سیاسی اوکراین را تشکیل می‌‌دهند بصورت سازماندهی شده و با حمایت واضح لابی‌های غربی به صحنه آمدند. چهره و ترکیب مردم حاضر در میدان استقلال پس از حمایت‌های امنیتی غرب به سرعت تغییر کرد و شبه نظامیان فاشیست آزادانه در میدان رژه می‌‌رفتند که از این میا‌‌ن اصلی‌‌ترین نیروها از این قبیل بودند:
لوگو حزب سوبودا از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۳

- حزب سوبودا در سال ۱۹۹۱ به عنوان حزب سوسیال ناسیونالیست (ایدئولوژی حزب نازی) و ضد کمونیست شکل گرفت و در انتخابات سال ۲۰۱۲ پارلمان ۱۰.۴۴ درصد از آرا را تصاحب کرد. این حزب تا سال ۲۰۰۳ از علامت صلیب شکسته به عنوان لگوی اصلی‌ خود استفاده می‌‌کرد.







در بحبوحه اعتراضات مردم اوکراین در میدان استقلال کیف سناتور مک کین در سفری به این کشور در کنار رهبر حزب فاشیستی سوبودو به سخنرانی پرداخت و با حضور در میدان استقلال به تشویق تظاهر کنندگان پرداخت.
 اعضای حزب میهن پرستان اوکراین 


- حزب میهن پرستان اوکراین یک سازمان نظامی با ایدئولوژی ناسیونالیسم افراطی است که نزدیکی‌ بیش از حد آن‌ با جریانات نئونازی و همچنین حملاتی که علیه خارجی‌‌ها و غیرسفید‌ها در طی این سال‌ها انجام داده انتقادات زیادی را بر انگیخته است، این جریان متحد جنبش ناسیونال سوسیالیست ارتدکس روسیه است.

یکی‌ از ویدئو‌های برخورد شبه نظامیان این گروه با خارجی‌‌های اوکراین را از اینجا ببینید.

ویدئوی رژه اعضای این گروه فاشیستی در اوکراین را از اینجا ببینید.


- شورای ملی‌ اوکراین - دفاع ملی‌ اوکراین از دیگر سازمان‌های نظامی اوکراین است که در سال ۱۹۹۰ تأسیس شد و اعضای آن‌ سابقه حضور داوطلبانه و مسلحانه در درگیری‌های آبخازیا در گرجستان، چچن و جنگ ترنسنیستریا را دارند، این حزب ارتباط نزدیکی‌ با حزب دمکرات ملی‌ آلمان به عنوان یکی‌ از رواج دهندگان ایدئولوژی نئونازی دارد و به عنوان یک سازمان ناسیونالیست افراطی شبه نظامیان تحت فرمان خود را به جنگ‌ فرستاده بودند.
اعضای شورای ملی‌ اوکراین


تصویر استفان باندرا در دستان نژاد پرست ها
- سازمان ملی‌ گرایان اوکراینی در سال ۱۹۲۹ با ایدئولوژی نژاد پرستانه، فاشیسم، یهودستیز، روس ستیز و خارجی‌ ستیز و در خلال جنگ جهانی‌ دوم نقش اصلی‌ در کشتار ۶۰۰۰ یهودی و روس تباران ساکن اوکراین در پیوند با آلمان نازی را بر عهده داشت. 
رهبر این سازمان در زمان جنگ جهانی‌ دوم استفان باندرا نام داشت که به عنوان مزدور آلمان نازی و عامل اجرای دستورات هیتلر در اوکراین شناخته می‌‌شود اما هنوز نژاد پرست‌های اوکراینی تصویر او را بالا می‌‌برند و به عنوان رهبر خود به او اقتدا می‌‌کنند.

تصاویری از کشتار یهودیان توسط شبه نظامیان سازمان ملی‌ گرایان اوکراینی را از اینجا ببینید.

نقش امپریالیستی روسیه 

امپریالیسم به نظامی گفته می‌‌شود که به دلیل منافع اقتصادی یا سیاسی از این مرز‌های خود تجاوز کرده و تلاش می‌‌کند کشور‌ها و ملت‌های دیگر را تحت سلطه خود در آورد. از این منظر امپراتوری تزاری روسیه نه تنها به دلیل خط لوله بسیار استراتژیک گاز از طریق اوکراین برای به سلطه در آوردن این کشور تلاش کرده که در تمام سال‌های دیگر به علت موقعیت ژئوپلتیک اوکراین به عنوان دروازه اروپا، همواره برای گسترش نفوذ خود در این کشور تلاش کرده است. میتوان ادعا کرد همین نقش امپریالیستی روسیه از دلایل اصلی‌ شکل گرفتن یک بلوک بسیار قوی راستگرایی در اوکراین است که در ابتدایی دهه ۹۰ میلادی فعالیت آن‌ به اوج می‌‌رسد.
فاشیست‌ها در میدان استقلال

دخالت غرب در اوکراین زمینه ساز دخالت روسیه

از دیرباز سرمایه داری جهانی‌ در هنگام شکل گیری هرگونه اعتراضات مردمی و جنبش‌های موجود در سراسر جهان بلافاصله وارد عمل شده تا آنها را به انحراف بکشاند، این نقش نفوذ برای تغییر مسیر مبارزات مردم به نفع سرمایه است و منافع اقتصادی غرب و مشخصا ایالات متحده آمریکا تنها معیار ارزیابی این جنبش ها برای آنهاست. روش ضدمردمی مدافعان کاپیتالیسم که حالا روسیه نیز به خوبی‌ این روش را دریافته و اجرا می‌‌کند و به مانند سلف غربی خود هرگاه از به سلطه گرفتن جنبش‌ها نامید شوند ماشین نفرت برانگیز جنگ خود را به راه می‌‌اندازند تا نتیجه بگیرند.

از این منظر غرب تلافی شکست خود را در منازعات سوریه در اوکراین انجام داده است. بدون در نظر گرفتن مدل سوریه نمی‌‌توان به تحلیل درستی‌ از وقایع اوکراین دست یافت، روسیه و دولت بشار اسد همانقدر مسول جنات سوریه هستند که غرب و حامیانش با حمایت مستقیم ارتجاعی‌ترین نیرو‌های تروریست در سوریه و این حادثه ایست که عیناً در اوکراین تکرار شد: غرب با حمایت از ارتجاعی‌ترین نیرو‌های دست راستی‌ با تمام توان خود اعتراضات اوکراین را به خون نشاند، اینجا دوباره روسیه به علت حمایت همه جانبه از دولت مخلوع اوکراین دستانش به مانند دستان غرب خونین شده است.


زمان آن‌ فرا رسیده که همه با هم فریاد "نه به فاشیسم" را یکصدا تکرار کنیم.