صفحات

۱۳۹۰ دی ۶, سه‌شنبه

هنجارگریزی و قاعده افزایی در روند برجسته سازی ادبی


امیرمحسن محمدی

برجسته سازی یکی از مهمترین عوامل بوجود آمدن زبان ادبی است ، اکثر صاحب نظران به دو گونه از فرایندهای برجسته سازی اهمیت نشان می دهند : اول آنکه نسبت به قواعد حاکم بر زبان انحراف صورت بپذیرد و دوم اینکه قواعدی بر قواعد حاکم بر زبان افزوده شود ، به بیان دیگر این دو شیوه را هنجارگریزی و قاعده افزایی نام نهاده اند ، و البته هنجارگریزی می تواند تا بدانجا ادامه پیدا کند که ایجاد ارتباط مختل نشود و اصل رسانگی رعایت شود ، برجسته سازی در ارتباط مستقیم با قواعد حاکم بر زبان هنجار قرار دارد به همین دلیل پیش از بحث دقیق تر در باره ی هنجارگریزی و قاعده افزایی باید به ماهیت و ساختار زبان پرداخته شود ، تمامی زبان های جهان از امواج صوتی در گفتار و نشانه های خطی در نوشتار به عنوان ماده ی اصلی استفاده می کنند و هر زبان به شکلی خاص خود میان ماده ی اولیه(کلمه و حروف) و جهان خارج رابطه برقرار می کند و بخش درون زبانی آن را می توان شامل سه سطح اصلی : تحقق صوری (realhzation ) ، صورت(form )،و معنی شناسی(  (semanticsدانست و در حقیقت دستور به آن قسمت از جنبه ی صوری زبان گفته می شود که در آن طبقات زبانی بسته عمل می کنند ، واژگان به آن بخش از جنبه ی صوری زبان گفته می شود که در آن طبقات  زبانی باز عمل می کنند و معنی ارزشی است که یک عنصر ساختمانی در شبکه ی روابط دستوری زبان می یابد ، فردی که زبانی را یاد می گیرد در حقیقت سعی بر آن دارد تا در بکارگیری سه سطح مذکور مهارت یابد ، بخش صورت در رابطه ی دو سویه با دو بخش دیگر قرار دارد و این طرح سه لایه ای می تواند به توجیه مواردی بپردازدکه در طرح های دو لایه ای صورت و معنی آنها مبهم می ماند مانند :
الف - هم آوایی : تلفظ واحد ، صورت متفاوت  ، مانند : «شانه» (کتف) و «شانه» ( ابزار آرایش مو) .
ب – چند آوایی : صورت واحد ، تلفظ متفاوت ، مانند : «و» (/va / ،/o/)
پ – هم معنایی : صورت متفاوت ، معنی واحد ، مانند : « دنیا» و «جهان» .
ت – چند معنایی : صورت واحد ، معنی متفاوت ، مانند : « روشن » (1-غیر خاموش ، 2-غیر تاریک ، 3 – غیر تیره ) .
بنابراین برجسته سازی در کل بر روی سطوح سه گانه ی فوق عمل می کند و این عملکرد طبعن گونه های مختلفی را بوجود می آورد :
1 – هنجار گریزی :
پیش از این اشاره شد هنجارگریزی در اصل انحراف از قواعد حاکم بر زبان هنجار است البته مقصود هر گونه انحراف از قواعد زبان نیست زیرا گروهی از این انحرافات تنها به ساختی غیر دستوری منجر می شوند و خلاقیت هنری به شمار نمی آیند ، برای تمایز میان هرگونه انحراف نادرست از زبان و هنجارگریزی هایی که برجسته سازی به شمار می آیند سه امکان را می توان در نظر گرفت :
الف – برجسته سازی هنگامی تحقق می یابد که هنجار گریزی بیانگر مفهوم واصطلاحا نقشمند باشد .
ب  - برجسته سازی هنگامی تحقق می یابد که هنجار گریزی بیانگر منظور گوینده واصطلاحا جهتمند باشد .
پ - برجسته سازی هنگامی تحقق می یابد که هنجار گریزی به قضاوت مخاطب بیانگرمفهوم وغایتمند باشد.
امکان «الف» بسیار کلی است زیرا هرگونه انحراف از زبان هنجار می تواند بیانگر مفهوم باشد ، امکان «ب» اگرچه منسجم تر از امکان الف میباشد ولی تنها زمانی می تواند راهگشا باشد که منظور گوینده یا نویسنده مشخص شود زیرا قطعات ادبی معمولا تعبیرات متعددی را در بر خواهند داشت و در بسیاری از موارد منظور نویسنده پوشیده خواهد ماند ، امکان « پ» نیز کمتر از دو امکان دیگر رضایت بخش است زیرا تشخیص مفهوم را بدون توجه به منظور نویسنده یکسره بر عهده ی خواننده می گذارد به این ترتیب خالق اثر دیگر سهمی در هنر خود نخواهد داشت  البته از آنجایی که این موضوع نسبت به هنجارگریزی به عنوان یکی از دو گونه ی برجسته سازی کم ارتباط می نماید در اینجا صرفا به ذکر انواع هنجارگریزی بصورت مختصر پرداخته خواهد شد :

1-1هنجارگریزی واژگانی :
 این گونه از هنجارگریزی از شیوه هایی است که شاعر از طریق آن زبان خود را برجسته می کند بدین ترتیب که بر حسب قیاس و گریز از قواعد ساخت واژه ی زبان هنجار واژه ای جدید می آفریند و به کار می بندد .

2-1هنجارگریزی نحوی :
 شاعر می تواند با جابجا کردن عناصر سازنده ی جمله از قواعد نحوی زبان هنجار گریز بزند و زبان خود را از زبان هنجار منمایز سازد .

3-1هنجارگریزی آوایی :
در این نوع هنجارگریزی، شاعر از قواعد آوایی هنجار گریز می زند و صورتی را به کار می برد کهاز نظر آوایی در زبان هنجار متداول نیست .

4-1 هنجارگریزی نوشتاری :
گاه شاعر از نوعی هنجارگریزی در نوشتار سود می برد که معادل آوایی ندارد ، به عبارت دیگر شاعر شیوه ای را در نوشتار به کار می برد که تغییری در تلفظ واژه بوجود نمی آورد بلکه مفهومی ثانوی بر مفهوم اصلی واژه می افزاید .

5-1 هنجارگریزی معنایی :
حوزه ی معنی به عنوان انعطاف پذیرترین سطح زبان بیش از سطوح دیگر زبان در برجسته سازی ادبی مورد استفاده قرار می گیرد و همنشینی واژه ها بر اساس قواعد معنایی حاکم بر زبان هنجار ، تابع محدودیت های خاص خود است .

6-1 هنجارگریزی گویشی :
در برخی موارد میبینیم که شاعر ساختهایی را از گویشی غیر از زبان هنجار وارد شعر می کند، چنین انحرافی از زبان هنجار را هنجارگریزی گویشی می نامیم .

7-1 هنجارگریزی سبکی :
این امکان برای شاعر وجود دارد که از لایه ی اصلی شعر که گونه ی نوشتاری معیار است گریز بزند و از واژگان یا ساختهای نحوی گفتاری استفاده کند .

8-1 هنجارگریزی زمانی :
شاعر می تواند از گونه ی زمانی زبان هنجار بگریزد و صورتهایی را بکار ببرد که پیشتر در زبان متداول بوده اند و امروز دیگر واژه ها یا ساختهای نحوی مرده اند ، این دسته از هنجار گریزی ها را باستانگرایی نیز می نامند .

2 – قاعده افزایی :        
قاعده افزایی بر خلاف هنجار گریزی انحراف از قواعد زبان هنجار نیست، بلکه اعمال قواعدی اضافه بر قواعد زبان هنجار به شمار می رود و به این ترتیب ماهیتا از هنجارگریزی متمایز است و برای درک بهتر موضوع از نمونه هایی استفاده خواهیم کرد :
رشته ی تسبیح اگر بگسست معذورم بدار          دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود     ( حافظ)
این مثال بدون تحلیل در باره ی هنجارگریزی دارای برجسته سازی است که از طریق قاعده افزایی قابل بررسی می نماید توازن موجود در بیت فوق از دو طریق بدست آمده است : وزن و همحروفی ، شاعر از تکرار هجایی برای بوجود آوردن وزن و از تکرار آوایی برای بوجود آوردن گونه ای از هم آوایی یعنی همحروفی سود برده است ، کاربرد چنین فرایندهایی گریز از زبان هنجار نیست بلکه افزودن نظم بر قواعد زبان هنجار است .
 زبانش توان ستایش نداشت           روانش گمان نیایش نداشت
در این بیت نیز هیچیک از گونه های هنجارگریزی به چشم نمیخورد و برجسته سازی صرفا از طریق قاعده افزایی به دست آمده است، شاعر جدا ازتکرار هجایی برای دستیابی به وزن با بکارگیری جفت واژه های «زبان / روان» ، « توان / گمان» ،« ستایش / نیایش» نوعی از توازن دوم بوجود آورده است که در اصطلاح سنتی «ترصیع» نامیده می شود ، توازن سوم از طریق تکرار واژه ی «نداشت» بوجود می آید ، بنابراین سه گونه از قاعده افزایی یعنی  وزن ، ترصیع و ردیف در مثال آخر کاملا مشهود است .

هیچ نظری موجود نیست: