صفحات

۱۳۹۰ دی ۶, سه‌شنبه

یادداشتی بر کتاب «اراده به دانستن » نوشنه ی میشل فوکو



اراده ای برای دانستن سرکوب

امیر محسن محمدی

ترجمه : افشین جهاندیده و نیکو سرخوش
تیراژ : 2200
قیمت : 1600
سال : 1383
نشر نی                                                      

 میشل فوکو در کتاب اراده به دانستن به برسی تاریخی سامانه ی سکسوالیته پرداخته و سیر سانسور یا سرکوب آن را تا به امروز مورد تحلیل قرار داده است ، نثر ویژه ی او و ترجمه ی خوب افشین جهاندیده و نیکو سرخوش در این کتاب فضایی غریب می سازد که خاص آثار فوکو است ، او در ابتدای کتاب از تسلیم بی قید و شرط انسان امروز به نظام «ویکتوریایی» سخن به میان می آورد و تن دادن انسان امروز را به همراه زاهد نمایی شاهانه چونان نمادی می پروراند که به قول او بر تارک سکسوالیته ی تودار ، صامت و ریاکار ما خود نمایی می کند ، نظام زبانی در ابتدای قرن هفدهم صراحت بیشتری داشته است و اعمال جنسی نیز چندان مخفی نمی شدند و در اروپا انسانها با این تابو دمخوری سهل گیرانه ای داشتند و قوانین نیز در این موارد کاملاً «گل و گشاد» بودند ، رفتارها رک تر بودند و بدن ها عریان ، کودکان بدون شرم میان خنده ی بزرگترها وول می خوردند : «بدنها جلوه نمایی می کردند» .
میشل فوکو در ادامه ادعا می کند که بورژوازی و«یکتوریایی»(به نام نمادی از ویکتوریا ملکه ی دربار انگلستان ) موجب حبس شدن نظام سکسوالیته شده و آن را منحصر به کانون خانواده می کند تا با رازداری خاص خود فقط تولید مثل کننده ی مشروع باشد و این قانون را هم به نظام اجتماعی تعمیم دهد ، چیز دیگری که در حوزه ی این زناشویی محدود وجود نداشت حتی حق بروز بصوت عملی و گفتاری نداشت و مردود و مطرود بود و نزاکت رفتاری آن را به سکوت وا میداشت ، به عنوان مثال کودکان در هرجایی که سکس وجود داشت ملزم به بستن چشمها و گوشهای خود بودند ، به هرحال سرکوب درست مثل حکم به ناپدید کردن آن بود و به ندیدن و آگاه نبودن از آن گواهی می داد ، از طرف دیگر این محدودیت ها موجب شد که بورژوازی امتیازهایی نیز بدهد ( : روسپی خانه ها از مصداق این تسامح به حساب می آیند ) ، فقط در این مکان است که سکس شکل واقعی و آزاد خود که کاملاً«جزیره ای» است را پیدا می کند و در سایر مکان های اجتماعی مثلث ممنوعیت ، وجود نداشتن و سکوت کردن حاکم بلا قید اجتماع سرمایه داری غمناک ما می شود که پس از سپری شدن این دو قرن به شکل بسیار محدودی از این تقویم سرکوب و سانسور جدا شده ایم  مثلا با « فروید » که او در این زمینه احتیاط سنجیده ی پزشکی و دور اندیشی و احتیاط کامل به کار می بندد تا از «طغیان» احتمالی بصورت ناخود آگاه جلو گیری کرده باشد .
فوکو در ادامه بیان می کند که اگر سکس با شدت هرچه تمام تر سرکوب می شده است به این دلیل است که با نیروی کار عمومی و متمرکز نه تنها غرابت خاصی نداشته که در مغایرت کامل قرار می گیرد ، در نظام سرمایه داری موجود نمی توان اجازه داد که این نیروی تمرکز یافته در لذت ها هرز برود مگر آنکه لذتهایی باشند که به حداقل کاهش یافته اند ، میشل فوکو در ادامه می گوید با امکان کنار هم قرار دادن محتاتانه ی مفاهیم  کاری را مطرح می کند که ترس از تمسخر یا تلخی تاریخ مانع از آن می شود که اکثریت ما با آن همسو شویم : «همزیستی مفاهیم انقلاب و سعادت ، یا انقلاب و بدنی دیگر ، بدنی تازه تر و زیباتر ، یا انقلاب و لذت ، سخن گفتن علیه قدرتها ، گفتن حقیقت و نوید دادن لذت ، پیوند دادن روشنگری و رهایی و لذتهای متکثر به یکدیگر» .
در عصر بورژوازی  با سخت گیری و شدت فراوان باور شده است که باید سکسوالیته را به صفتهای «ریا کار» ، «فعال» و «حساب گر» متهم و سرکوب کرد ، در این کتاب نیز برای بررسی گفتمان ِ آن مقاطع تاریخی مهم و برخی از مسائل نظری در این باره بیان شده است و در کل هدف نهایی این کتاب بررسی جامعه ای است که از یک سده ی پیش به این سو ریاکاری اش را با جار و جنجال به باد انتقاد گرفته است « با پرگویی از سکوت اش » سخن می گوید قدرتهای اعمالی که مرتکب شده است را افشا کرده و وعده می دهد که می خواهد از قوانینی که موجب کارکردش بوده اند رهایی یابد سپس درنهایت «نیت استراتژیک حامی آنها » مطرح کرده و مورد تحلیل قرار می دهد ، میشل فوکو نمی پرسد که چرا ما سرکوب شده ایم ، بلکه با شور و حرارت و با غضب و کینه ی فراوان علیه گذشته ی نزدیک خود می گوید که سرکوب شده ایم ، او در ادامه تلاش دارد اثبات کند رابطه ای که میان سکس و گناه بر قرار شده است رابطه ی نا درستی بوده است یا برعکس ما درمورد سکس «بر خطا نبوده ایم» .
با اینکه پذیرفته شده که سکس سرکوب می شده اما حتی افشاگری نیز دیگر قادر به رهاندن ما از دست آن نیست و به میزانی که قدرت سرکوب گرانه بوده زمان رهایی بخشی نیز طول خواهد کشید ، اما در مورد «فرضیه ی سرکوب » فوکو شکهایی را می توان مطرح کرد مثلا نگاه تاریخی ِ آن به اینکه آیا از سده ی هفدهم به بعد نظام سرکوب استقرار یافته است نگاه درستی است یا شک به اینکه اینکه آیا سازگاری قدرت در جامعه ای مانند جامعه ی ما بطور ریشه ای جنس سرکوب دارد و سوم اینکه شک به اینکه اصلا آیا گفتمان ِ منتقد سرکوب می خواهد سد راه قدرتی شود که تا به امروز بدون مخالفت عمل کرده است ؟ ، بدین گونه در کتاب « پاد فرضیه» نظریه ی های اول نیز حتی مطرح می شود ، هدف ِ مطرح کردن چنین شکهایی این اشتباه که اساساً این فرضیه خطا است نمی باشد بلکه موضوع اصلی این است که چه چیزی در باره ی سکس گفته می شود ، چه کسانی این سخن را بیان می کنند و چه منظر و دیدگاهی را بر می گزینند تا نهایتاً مشاهده شود که در این دوره برخی نهاد ها با ترغیب به سخن گفتن در باره ی سکس آن را به گفتمان در می آورند و نقش بوجود آوردن ِواقعیت گفتانیِ فراگیرِ آن را به عهده می گیرند .

هیچ نظری موجود نیست: