صفحات

۱۳۹۱ تیر ۱۸, یکشنبه

راه پیروزی (۱) از کتاب فارسی سوم دبستان



برسد به دست: دهه شصتی ها
یک دسته گنجشک در صحرایی زندگی‌ می‌‌کردند. فیل زورمندی هم نزدیک این صحرا زندگی‌ می‌‌کرد. یک روز فیل می‌‌خواست لب رودخانه برود و آب بخورد، راهش را کج کرد و به آ‌‌شیانه‌ی گنجشک‌ها نزدیک شد. آ‌‌شیانه‌ی چند گنجشک را خراب کرد و چند جوجه گنجشک را هم زیر پایش له‌ کرد.
گنجشک‌ها خیلی‌ ناراحت شدند. با هم نشستند و مشورت کردند که چه کار کنند.
کاکُلی که از همه‌ی دوستان خود با هوش‌تر و دلیرتر بود، گفت: این صحرا وطن ماست. ما باید از آن نگهداری کنیم. ما باید دشمن را از آن دور کنیم.
گنجشک‌ها گفتند: حرف کاکُلی درست است. کاملا هم درست است. همه‌ی ما باید از بچه‌های خود نگهداری کنیم. همه‌ی ما باید از وطن خود دفاع کنیم. ولی‌ چه کسی‌ می‌‌تواند با این فیل زورمند مُبارزه کند؟

هیچ نظری موجود نیست: