صفحات

۱۳۹۴ دی ۵, شنبه

لیبی دیگر لیبی نخواهد شد

منطقه زندگی ممنوع

لیبی دروازه ورود ناتو و ایالات متحده به منطقه بود. کشوری که در آن همگان از حق داشتن مسکن برخوردار بودند، حق درمان و تحصیل رایگان، جایی که زمین‌های کشاورزی میان مردم تقسیم شده بود. جایی که بیشترین حمایت‌های مالی دولتی برای زندگی مردم و ازدواج و تولد فرزند انجام می‌شد، جایی که بی‌سوادی در آن به حداقل رسید، بزرگ‌ترین پروژه آبیاری جهان را داشت، مردم لیبی از رفاه نسبی برخوردار بودند. به همه این‌ها باید وام‌های متعدد لیبی به کشورهای فقیر افریقایی را اضافه کرد، لیبی خاری در چشم پروژه‌های سرمایه داری خارجی در قاره افریقا بود. اما حالا لیبی کجاست؟ چرا هیچ کس نمی‌داند در آن خاک سوخته بعد از دخالت خارجی چه می‌گذرد؟ چرا رسانه‌های جریان اصلی که با اعلام منطقه پرواز ممنوع و حمله هوایی غرب برای بمب‌ها و موشک‌ها هلهله می‌کشیدند و هورا سر می‌دادند به کلی از این منطقه غایب شده‌اند؟ می‌گویند «منطقه پرواز ممنوع» تو گویی از ترافیک هواپیماهای مسافربری حرف می‌زنند، اسم حمله هوایی و جنگ در آسمان را گذاشته‌اند منطقه پرواز ممنوع، چه اسم شیک و با کلاسی، مانند‌‌ همان دخالت بشر دوستانه که نام دیگر تجاوز نظامی است.

جنایتی که غرب بر مردم لیبی انجام داد نه مقطعی که جنایتی تاریخی است. برای اینکه عمق این جنایت درک شود باید به وضعیت جغرافیایی و تاریخی لیبی توجه کرد. لیبی یکی از بزرگ‌ترین کشورهای افریقاست با کمترین جمعیت، لیبی یک بیایان بزرگ است که دو منطقه جمعیتی را کاملا از هم جدا می‌کند، اهالی بنغازی اساسا فرهنگی شبیه مصر دارند و مانند آن‌ها لباس می‌پوشند و غذا می‌خورند و اهالی تریپولی فرهنگ مراکشی دارند و اصولا در تاریخ هم ارتباط زیادی با هم نداشته‌اند. در تمام تاریخ از هجوم اعراب تا دوره استعمار هر کسی و نیرویی آمده بود این بیایان را‌‌ رها کرده بود، بربر‌ها آنجا بودند، حتی کنترل عثمانی هم بر این منطقه صوری بود.

به دنبال جنگ جهانی و تقسیم افریقا، ایتالیا این منطقه را در دست گرفت و مبارزات استقلال طلبانه مردم لیبی را به خونین‌ترین شکل ممکن سرکوب کرد، عمر مختار را فاشیست‌های ایتالیایی دار زدند. به دنبال جنگ جهانی دوم وقتی بریتانیا آنجا بود پادشاهی دست نشانده ادریس حاکم شد و وضعیت لیبی در محاق فرو رفت تا آنجا که اقتصاد کشور به تامین معیشت نیروهای نظامی بریتانیا محدود می‌شد. به دنبال کشف نفت همه چیز به هم ریخت و این منطقه مورد توجه امپریالیست‌ها قرار گرفت، بعد از چند سال هنگامی که ادریس در ترکیه بود، یک کاپیتان ۲۷ ساله طی یک کودتای بدون خونریزی قدرت را در دست گرفت، نام او معمر قذافی بود. لیبی مدرن، متحد و قدرتمند تنها در دوران او وجود داشته است، واقعیت را باید پذیرفت، با وجود لیبی مقتدر پروژه به خاک و حون کشاندن خاورمیانه امکان پذیر نبود، به همین دلیل هدف اول بود.

لیبی دیگر لیبی نخواهد شد، لیبی حالا دیگر اصلن وجود ندارد، سه پاره شده است، عملا بنغازی در دست بنیادگرایان مذهبی و تروریست‌ها و تریپولی جدا و یک بیایان بی‌صاحب. نمی‌توان منکر دیکتاتوری سرهنگ قذافی بود، قصد ندارم وارد دوگانه خدمات و جنایات که هنگام بررسی کارنامه رهبران مورد استفاده است شوم، ولی حکومت او در حد برخورد نظامی نبود، مردم لیبی مستحق نابود شدن نبودند، لیبی لایق سوختن نبود.

تصویر: عمر مختار رهبر مقاومت لیبی علیه اشغالگری، در بازداشت فاشیست‌های ایتالیا، پیش از اعدام.

هیچ نظری موجود نیست: