صفحات

۱۳۹۳ شهریور ۹, یکشنبه

سالگرد فاجعهٔ سیاه مدرسه باسلان

مشق مرگ را مى نوشتند

ده سال پیش در چنین روزی برابر با اول سپتامبر جدایی طلبان اسلامگرای چچن در روز اول سال تحصیلی با حمله به یک مدرسه ۱۱۰۰ نفر شامل ۷۷۷ دانش آموز، والدین و معلمان مدرسه را به گروگان گرفته شدند که در ‌‌نهایت، حداقل ۳۳۴ گروگان از جمله ۱۸۶ کودک کشته شده و صدها نفر زخمی شدند.

تروریست‌ها همه را به درون سالن ورزش برده و اقدام به بمب گذاری در سالن کردند. مواد منفجره‌ از ستون‌ها و حتی‌ از میله‌ بسکتبال‌ آویخته‌ شده‌ بودند. سیم‌هایی‌ که‌ به‌ بسته‌های‌ انفجاری‌ متصل‌ شده‌ بود در جایی‌ بالای‌ سر ردیف‌های‌ به‌ هم‌ چسبیده‌ بچه‌ها به‌ فعال‌ کننده‌های‌ انفجاری‌ متصل‌ شده‌ بودند. تندروان اسلامی خواستار خروج نیروهای روسیه از منظقه چچن بودند.

مذاکرات با گروگانگیر‌ها سه روز طول کشید، جدایی طلبان اعلام کرده بودند به گروگان‌ها آب نخواهند داد، کودکان از تشنگی شدید بی‌تاب و بی‌هوش می‌شدند و به دلیل گرمای زیاد لباس‌هایشان را درآورده بودند.

در طی سه روز بین ۱۰ تا بیست گروگان کشته شده بودند، سرانجام به ۶ نفر غیر مسلح اجازه داده شد برای انتقال اجساد وارد شوند، شاهدان عینی می‌گویند آن‌ها حتی جلیقه ضدگلوله نپوشیده بودند، ناگهان صدای مهیب یک انفجار سالن ورزشگاه را پر کرد و دو نفر از کسانی که منظور انتقال اجساد وارد شده بودند هدف گلوله قرار گرفتند، جنگ نهایی آغاز شده بود. غیر از احتمال انفجار عمدی توسط تروریست‌ها، گزارش‌هایی حاکی از فعال شدن تصادفی ضامن توسط یکی از زنان گروگانگیر است، گزارش دیگری نیز از سقوط و انفجار بمبی که به حلقه بسکتبال بسته شده بود حکایت دارد. به دنبال درگیری‌ها بمب‌ها منفجر شدند، کودکان با بدن‌های برهنه پاره پاره شدند و سوختند، زنان مردند، وقتى زنگ آخر خورد آنها داشتند مشق مرگ مى نوشتند.






۱۳۹۳ شهریور ۸, شنبه

سالگرد یکشنبه خونین دوبلین

شعله‌هایی برافروختند که میراثی نمی‌شناسد

۱۰۱ سال پیش در چنین روزی برابر با ۳۱ آگوست ۱۹۱۳ یکی از پیشرو‌ترین اعتصابات کارگری تاریخ در دوبلین با حمله پلیس سرمایه به خون نشست. 

چهار سال پیش از انقلاب کبیر روسیه، بیش از ۲۰ هزار نفر از کارگران به رهبری دو نفر رهبران کارگری سوسیالیست ایرلند به نام‌های جیمز لارکین و جیمز کنولی علیه دو کمپانی بزرگ اقتصادی این کشور به خیابان‌های دوبلین آمدند. در درگیری پلیس با کارگران دو نفر کشته و سیصد نفر زخمی شدند. 

جیمز لارکین که از سازماندهندگان اصلی این تجمع بود، پیش‌تر اقدام به تاسیس اتحادیه حمل و نقل ایرلند، حزب کارگر ایرلند و سپس اتحادیه کارگران ایرلند کرده بود. لارکین در این تجمع به سخنرانی پرشوری در دفاع از کارگران پرداخت که پس از سالها به یکی از نمادهای اصلی مبارزات کارگری در ایرلند تبدیل شده است و این تصویر مشهور در بسیاری از پوستر‌ها و فعالیت‌های تبلیغی ایرلند مورد استفاده قرار می‌گیرد. آن‌ها شعله‌هایی در جهان بر افروختند که میراثی نمی‌شناسد.

تصویر اول: جیمز لارکین در میانهٔ اعتصاب با کارگران حرف می‌زند. 






۱۳۹۳ شهریور ۷, جمعه

سالگرد نسل کشی تلخ سومیدا و جنایات امریکا علیه بشریت

۹ مارس ۱۹۴۵
پنج ماه مانده به بمب باران اتمی هیروشیما و ناگاساکی، در ۹ مارس ۱۹۴۵ جنایتی بسیار غم انگیزتر اتفاق افتاد.

در طول امشب تا بامداد فردا تعداد ۳۳۴ بمب افکن B-29 بر اساس آمار رسمی بیش از ۱۰۰ هزار شهروند توکیو را با بمب های آتش زای ناپالم و فسفر سفید زنده زنده سوزاندند که تلفات آن تقریباً با نسل کشی اتمی برابر است.

عمده اهداف نیروی هوایی امریکا کارخانه‌جات، کارگاه‌ها و مراکز صنعتی دو سوی رودخانه سومیدا به منظور فلج کردن اقتصاد ژاپن بود که به کشتار گسترده کارگران و شهروندان عادی انجامید.

*تصویر: جسدهای سوخته به جا مانده در توکیو.



سالگرد نخستین عملیات چریکی شهری به رهبری کارلوس لامارکا

9 می 1969
باز آخرین شقایق این باغ نیستند

چهل و پنج سال پیش در چنین روزی برابر با 9 می 1969 و پنج سال پس از کودتای امریکایی برزیل علیه رئیس حمهور مردمی برزیل، نخستین عملیات چریکی شهری به رهبری کارلوس لامارکا اتفاق افتاد.

لامارکا که سابقه حضور در فلسطین را هم در کارنامه خود دارد، به عنوان یک نظامی رده بالا در همین سال از ارتش جدا و به گروه پیشاهنگ انقلابی مردمی پیوست.

کاپیتان لامارکا و ماريگِلا در برزیل همدوش با فرمانده چگوارا در کوبا و در کنار تورسيوس ليما و يون سوسا در گواتمالا، روکه دالتون در السالوادر، کارلوس فونسِکا در نيکاراگوئه، کميلو تورِز در کلمبيا، اينتی و کوکو پِدرو در بوليوی، رائول سِنديک در اروگوئه، روبرتو سنتوچو در آرژانتين، و سزار يانیِز در مکزيک در مقابل ظلم و زورگویی و کشتار شکنجه در امریکای لاتین آتشی در قاره نشاندند که میراثی نمی شناسد. 



سالگرد کتابسوزان گسترده نازی‌ها در آلمان

۱۰ می‌۱۹۳۳
قفس را بسوزان

هشتاد و یک سال پیش در چنین روزی برابر با ۱۰ می‌۱۹۳۳ حدود ۲۵ هزار جلد کتاب به دستور حزب نازی در آتش سوزانده شد. 

از ماه‌ها قبل سازمان‌های دانشجویی، استادان و کتاب‌داران نازی، فهرست بلندی از اسامی کتاب‌هایی تهیه کرده بودند که از نظر آن‌ها مضر تشخیص داده می‌شد. امشب نازی‌ها مشعل به دست و در حالی که رژه می‌روند و سرود می‌خوانند به کتابخانه‌ها و کتابفروشی‌های سراسر آلمان حمله می‌کنند و کتاب‌ها را به آتش می‌کشند. 

در فهرست کتابهای سوزانده شده آثار مارکسیستی و رمان‌های نویسندگان بزرگ از جمله جک لندن، ارنست همینگوی، همچنین آثار کسانی از قبیل فروید، انشتین و حتی هلن کلر که بر نابینایی و ناشنوایی خود غلبه کرده بود مشاهده می‌شد، هلن کلر بعد از آگاهی از سوزانده شدن کتاب‌هایش گفت:: «استبداد نمی‌تواند بر قدرت فکر و اندیشه چیره شود».

یوزف گوبلز، وزیر تبلیغات آلمان نازی که برگزارکننده مراسم کتاب‌سوزان بود، در سخنرانی خود در شب مراسم کتاب‌سوزان، «کتاب‌های فاسد» را بد‌تر از «غذاهای فاسد» دانست که ذهن «بچه‌های آلمانی» را خراب می‌کنند. 

کتابسوزان نازی در سالهای بعد و در کشورهای دیگری که به اشغال در می‌آوردند همچنان ادامه یافت و کتاب‌های بسیاری در سراسر اروپا در آتش جهل و فاشیسم سوخت.

سرانجام در سال ۱۹۴۶ متفقین فهرستی از ۳۰ هزار عنوان کتاب چاپ شده در دوران نازی‌ها را تنظیم کردند و اقدام به نابودی میلیون‌ها نسخه از این کتاب‌ها کردند که فرق زیادی با کتابسوزان نازی‌ها نداشت. 

بعد التحریر: با محاسبه سرانگشتی در مورد تیراژ کتاب‌ها در زمان انقلاب ۵۷ می‌توان دریافت که حجم کتاب‌های سوزانده شده و خمیر شده در ایران به مراتب بیشتر از آلمان بوده است، اندیشه را نمی‌توان با آتش از میان برد، قفس را بسوزان،‌‌ رها کن پرندگان را. 

تصویر: اعضای سازمان جوانان حزب نازی در اطریش در تاریخ ۳۰ آوریل ۱۹۳۸ با شادی کتاب‌ها را به آتش می‌کشند.

سالگرد کشتار دانشجویان ضدجنگ در دانشگاه جکسون

16 می

آنجا هنوز آدم می‌کشند


چهل و پنج سال پیش در چنین روزی پلیس ایالتی می‌سی‌سی‌پی به سوی دانشجویان معترض علیه جنگ ویتنام در مدت ۲۹ ثانیه ۱۴۰ گلوله شکلیک کرد. کمی از نیمه شب گذشته بود که با شلیک مستقیم گلوله دو دانشجو کشته و ۱۲ نفر دیگر زخمی شدند.

حادثه پس از آن اتفاق افتاد که عصر روز ۱۴ می‌حدود ۱۰۰ نفر از دانشجویان عمدتا سیاهپوست در اعتراض به جنگ ویتنام، دخالت نظامی در کامبوج و نابرابری‌های موجود در جامعه امریکا اقدام به تجمع کرده بودند و تظاهراتشان به خشونت کشیده شده بود.

پلیس در ابتدا به دروغ ادعا کرد در پی مشاهده یک تک تیرانداز در طبقات بالایی خوابگاه اقدام به تیراندازی کرده است در صورتی که به دلیل عدم یافتن کوچک‌ترین شواهدی این ادعا رد شد.

پیش از این تنها ۱۱ روز پیش بود که گارد ملی اوهایو با حضور در دانشگاه کنت به روی تجمع دانشجویان علیه جنگ ویتنام آتش گشوده بود که به کشته شدن ۴ دانشجو و زخمی شدن ۹ نفر دیگر منجر شد.

در جریان این وقایع حدود ۴ میلیون دانشجو در سراسر ایالات متحده اقدام به اعتصاب کرده بودند که اکثر دانشگاه‌ها ی امریکا تعطیل شد و افکار عمومی در سراسر جهان علیه جنگ تحت تاثیر قرار گرفت.

کمی بعد از نیمه شب بود، هوا تاریک بود، گلوله‌ها همه جا را پر کرده بودند، آن‌ها ماندگار شدند، آن جنگ تمام شد، این‌ها اما هنوز آدم می‌کشند.






سالگرد درگذشت ریموند مک کریش و پتسی اوهارا پس از ۶۱ روز اعتصاب غذا

۲۱ می‌۱۹۸۱
دست های بانوی آهنین خونین است

تنها ۱۶ روز از درگذشت بابی سندز پس از ۶۶ روز اعتصاب غذا گذشته بود که دو نفر از رفقای اعتصاب کننده‌اش در یک روز به او پیوستند. 

سی و سه سال پیش در چنین روزی برابر با ۲۱ می‌۱۹۸۱، ریموند مک کریش و پتسی اوهارا جانهاي جوانشان را در راه آزادی به سوی امپراطوری تاچر شلیک کردند، اولي در هنگام مرگ ٢٤ و دومي تنها ٢٣ سال داشت.

ریموند و پتسی که به همراه هم و ۲۰ روز بعد از اعتصاب غذای بابی سندز اعتصاب خود را شروع کرده بودند، ۵ روز کمتر از او دوام آوردند و پس از ۶۱ روز هردو با هم درگذشتند. 

اعتصاب غذای این زندانیان سیاسی که در اعتراض به سیاست‌های خونبار دولت بریتانیا و مارگارت تاچر بود تنها با خواسته‌های صنفی مطرح شده بود، آنها می‌خواستند که به عنوان زندانی سیاسی به رسمیت شناخته شوند. این اعتصاب حول پنج خواسته اتفاق افتاد: 

۱. حق نپوشیدن لباس زندان؛ 
۲. حق کار نکردن در زندان؛ 
۳. حق ارتباط آزاد با دیگر زندانیان و انجام فعالیت‌های آموزشی و سرگرمی؛ 
۴. حق یک ملاقات، یک نامه و یک بسته در هر هفته؛ 
۵. احیای تمام عفوهایی که به علت اعتراضات لغو شده بودند. 

در تمام روزهای تاریک اعتصاب غذا و مرگ‌های پی در پی در زندان بلفاست که به کشته شدن ۱۰ نفر از اعضای ارتش جمهوری خواه ایرلند انجامید، سیاست‌های مارگارت تاچر مبنی بر تبلیغات سنگین رسانه‌ای و بی‌توجهی به خواست‌های این زندانیان سیاسی بود که به قتل این زندانیان منجر شد. او مسئول مستقیم جان این زندانیان است، آری، مارگارت تاچر خون ريخته است.











سالگرد سقوط خونین کمون پاریس

٢٨ مِی
کمونارد‌ها زنده‌اند

ساعت ۴ عصر بود که آخرین سنگر سقوط کرد، خون همه جا را فرا گرفته بود. امروز ٢٨ مِی با ابرهاى تيره سالگرد سقوط خونين كمون پاريس و قتل عام كمونارد هاست.

بر اساس تخمین‌ها حدود ۳۰ هزار نفر در جريان مبارزات خيابانی كشته يا تيرباران شدند، ۳۴ هزار نفر به زندانهای طولانی مدت افتادند و ۷ هزار نفر نفی بلد و اخراج و تبعبد شدند. 

از ۲۱ می‌ تا ۲۸ می و سقوط آخرین سنگر، هفته خونین کمون پاریس است، بسیاری را در مقابل دیواری موسوم به دیوار کموناردها که اکنون در محوطه گورستان پرلاشز قرار دارد تیرباران کردند. 

هنگامي كه ولادمير لنين رهبر و متفكر پرشور انقلاب كبير روسيه درگذشت، در مراسم بزرگداشت پيكر او را در تكه اي از پرچم سرخ كمون پاريس پيچيدند. تکهٔ دیگری از آن به همراه سفینهٔ فضایی شوروی «وستک ۱» به فضا فرستاده شد. 

کمون پاریس بخشی از آينده است كه در گذشته اتفاق افتاده، کشف فرمهای رهایی بخش و از دست دادن همزمان آنهاست. ساعت ۴ عصر بود که آخرین سنگر سقوط کرد، کنار آن دیوار ساعت همیشه روی ۴ باقی خواد ماند، کمونارد‌ها هنوز نمرده‌اند، بورژوازی برای این همه کشتار از طبقه کارگر به خود افتخار کند. 

*تصویر: کمونارد‌ها و قهرمانان زنده مردم در تابوت.
(عکس از آثار André-Adolphe-Eugène Disdéri عکاس فرانسوی است.)



سالگرد كشتار كارگران اعتصابی فولاد شيكاگو توسط پليس

۳۰ می‌۱۹۳۷
خونشان خاك را بارور ساخت

تنها اعتصاب کرده بودند و اتحادیه می‌خواستند، آن‌ها غیر مسلح بودند. با خانواده‌هایشان در مقابل ورودی کارخانه فولاد در جنوب شیکاگو تجمع کرده بودند. آنها با هم شده بودند و نیرویشان قدرت مسلط را می‌ترساند. 

در جریان حمله پلیس و شکلیک مستقیم گلوله به تجمع کارگران اعتصابی و خانواده‌هایشان در تاریخ ۳۰ می‌۱۹۳۷ تعداد ۱۰ نفر کشته و ۶۷ نفر زخمی شدند، ۳۰ نفر دارای جراحت جدی در ناحیه سر به علت ضربات پلیس شده و ۹ نفر از بصورت دائم از کار افتاده شدند. 

از تاریخ ۲۶ می‌ تعداد ۸۵ هزار کارگر فولاد در ۵ ایالت امریکا اقدام به اعتصاب کرده بودند که با هم شدن آنها پس از گذشت ۴ روز با ۵۰ گلوله پلیس یه خون نشست. آنها چيزي براي از دست دادن نداشتند، حالا امروز داشتن اتحاديه در كشورهای توسعه يافته امكان پذير است، آنها با خونشان خاك را بارور ساختند.

*تصویر: کارگران کارخانه فولاد شیکاگو در حمله پلیس امریکا کشته و زخمی می‌شوند.
ویدئو


سالگرد اعدام ۸ نفر از فرماندهان ارتش سرخ به دستور استالین

۱۱ ژوئن ۱۹۳۷
«احساس می‌کنم خواب می‌بینم»

کمونیست‌هایی پیشرو و مبارزان پرشورِ انقلاب کبیر روسیه که در آتش خودکامگی ژوزف استالین جاودانه شدند. اتهامشان ارتباط با تروتسکی و جرمشان مخالفت با استالین بود. عمو ژوزف «تصفیه کبیر» خود را آغاز کرده بود.

میخائیل توخاچفسکی، یونا یاکر، یرونیم آبرویچ، روبرت ایدمن، آگوست کورک، ویتووت پوتنا، بوریس فلدمن و ویتالی پریماکوف هشت فرمانده ارتش سرخ بودند که امروز ۱۱ ژوئن ۱۹۳۷ تیرباران شدند و یان گامارنیک پیش از آغاز تحقیقات به صورت مشکوکی به دلیل حادثه‌ای که خودکشی خوانده شده بود درگذشت.

در ساعت ۱۱:۳۵ شب آنها به مرگ محکوم شدند. توخاچفسکی در داگاه گفت: «احساس می‌کنم خواب می‌بینم» و استالین در واكنش به صدور حكم اعدام تنها به گفتن یک کلمه ساده قناعت کرد: موافقم.

همسر و دو برادر میخائیل توخاچفسکی پس از او تیرباران شدند، سه خواهرش به گولاک فرستاده شدند و دختر کوچکش به زندان افتاد، خودش اما همان شب با شلیک یک گلوله در پشت سرش اعدام شد.

سالها بعد پس از مرگ استالین در ۱۹۵۳ از بسیاری از این قربانیان دستگاه سرکوب اعاده حیثیت شد و در سال ۱۹۵۷ رسماً میخائیل توخاچفسکی بی گناه اعلام شد، در سال ۱۹۶۳ نیز تمبر پستی با تصویر توخاچفسکی در اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی منتشر شد.

دستگاه پلیس مخفی استالین در خلال سالهای تصفیه کبیر، بدون توقف حدود ۱۰ هزار بلشویک را بازداشت کرد که از این میان ۷۲۱۱ نفر محکوم شدند. تمامی اعترافات در زیر شکنجه و فشارهای شدید جسمی و روحی گرفته شده بود. شکنجه و اعتراف اجباری در هر شرایطی زمانی و مکانی محکوم است، ادعای دفاع از انسان داشته باشی جرمت چند برابر است، بلشویک‌های پیشرو و پرشور مسیر تاریخ را عوض کرده بودند.

تمبر پستی میخائیل توخاچفسکی که پس از بیگاه اعلام شدن او در 1963 در اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی انتشار یافت:



August Kork
 Boris Feldman
 Ieronim Uborevich
 Iona Yakir
 Mikhail Tukhachevsky
 Robert Eideman
 Vitaly Primakov
 Vitovt Putna

سالگرد قتل‌عام سووتو در افریقای جنوبی

۱۶ ژوئن
تفنگ‌هایشان اسباب‌بازی نبود


امروز در تاریکی مدام سالگرد کشتار غم‌انگیز سووتو و جان باختن ۵۰۰ دانش‌آموز در افریقای جنوبی است. 
تنها ۳۸ سال پیش بود که صبح امروز ۱۶ ژوئن حدود ۲۰ هزار دانش‌آموز در اعتراض به بخشنامه‌ای که زبان افریکانس را به‌عنوان زبان رسمی آموزشی انتخاب کرده بود، به جای رفتن به کلاس‌ها در خیابان تجمع کردند. پلیس استعماری و نژادپرست افریقای جنوبی شلیک کرد.

در این روز سیاه که در افریقای جنوبی زمستان بود، دانش آموزان به شکل مرگباری توسط پلیس کشتار و سرکوب شدند، اعتراضات که ابتدا از سوی معلمان آغاز شده بود به جامعه دانش آموزان کشیده شد، روزهای ابتدایی سال تحصیلی در ۱۹۷۶ بود.

لحظه‌ای سرنوشت‌ساز در تاریخ افریقای جنوبی که حتی کودکان هم قدرت باهم بودن را فهمیدند و مردم دریافتند که آپارتاید باید برود، اما هنوز ۱۸ سال زمان تا سرنگونی رژیم مانده بود. 

هنوز کودکان افریقای جنوبی با شکم گرسنه سر کار یا مدرسه می‌روند. به یاد داشته باشیم در تمام سال‌های سیاه و نزدیک نژادپرستی در افریقای جنوبی، بسیاری از حکومت‌های بورژوایی به بهانه خطر قدرت گرفتن کمونیسم از جنایتکاران نژادپرست حمایت می‌کردند. دست‌های آن‌ها خونین است، تفنگ‌هایشان اسباب‌بازی نبود.





*تصویر نخست: هکتور اولین دانش‌آموزی بود که با گلوله نظامیان استعمارگر و نژادپرست کشته شد.

سالگرد اعدام مونا محمودنژاد و ۹ زن بهایی دیگر

بیست و هشت خرداد
تنها شانزده سال داشت


امروز بیست و هشت خرداد سالگرد اعدام مونا محمودنژاد به همراه ۹ زن بهایی دیگر در میدان چوگان شهر شیراز در سال ۶۲ است. جرمشان آموزش به کودکان بهایی بود.

هشت ماه پیش مونا در حالی که تنها ۱۶ سال داشت به همراه پدرش بازداشت شده و زیر فشارهای شدید جسمی و روحی برای انکار عقایدش و پیوستن به مذهب رسمی قرار گرفت اما آنها نپذیرفتند. پدر مونا، یدالله محمودنژاد ۴ ماه پیش از امروز به جرم اعتقاداتش اعدام شده بود.

هنوز بسياری از شهروندان بهایی و ساير اقليت ها از كوچكترين حقوق خود محرومند و با بازداشت و احكام نا عادلانه روبرو می‌شوند، جنگ مذهبی هنوز با سرکوب و قتل اقلیت‌ها ادامه دارد. اعدام کردند تا عبرت سایرین باشد، حالا سی و چهار سال تبعيض درس عبرت سايرين شده است، خاورمیانه را ببینید.

*تصوير: مونا، ١٦ ساله، از شيراز.

می توانید پرچم ایالات متحده را به آتش بکشید

June 21

آزادی بیان مرز نمی شناسد
پرچم ها سوزاندنى هستند

بیست و پنج سال پیش در چنین روزی گریگوری جانسون از اعضای حزب کمونیست انقلابی امریکا در دادگاه تبرئه شد.

گریگوری در یک تظاهرات علیه ریگان و سیاست های جنگ طلبانه ایالات متحده و آنچه خودش هنوز امپریالیسم امریکا می نامد، پرچم این کشور را در شهر دالاس به آتش کشیده بود. او پیشتر از سوی دادگاه به اتهام اهانت به کشور از طریق آتش زدن پرچم به یک سال حبس و پرداخت دوهزار دلار جریمه نقدی محکوم شده بود.

سرانجام دیوان عالی امریکا با فشار افکار عمومی در پاسخ به فرجامخواهی وکلای پرونده، اقدام آقای جانسون را نوعی ابراز نارضایتی از وضعیت موجود دانسته و سوزاندن پرچم امریکا را از مصادیق آزادی بیان دانستند که در اصلاحیه اول قانون اساسی ایالات‌متحده تضمین شده و جرم نیست.

از اين تاريخ به بعد شما می توانید پرچم ایالات متحده را به آتش بکشید. جانسون اکنون در ایالات متحده امریکا به عنوان فعال ضد جنگ مشغول ادامه فعالیت های خود است.

آزادی بیان تنها آزادی گفتار و نوشتار نیست، آزادی اعتراض و ابراز وجود است، آزادی مخالفین سیاسی است. مرزهای آزادی بیان مطلق است، هیچ چیز آنقدر مقدس نیست که نتوان با آن مخالفت کرد.

شبِ دشنه‌های بلند

۳۰ ژوئن تا ۲ ژوئیه ۱۹۳۴
فاشيسم ويراني تجمع انسان در غياب انسان است


امشب «شبِ دشنه‌های بلند» یا عملیات «هامینگ برد» است. از روز ۳۰ ژوئن تا ۲ ژوئیه ۱۹۳۴ عملیات پاکسازی نیروهای سر‌شناس مخالف و رقبای عمدتاً جناج چپ به دستور فاشیستهای نازی رقم می‌خورد. 

بر اساس لیست گشتاپو ۷۷ نفر و بر اساس آمار رسمی ٨٣ نفر در این شب توسط اس.اس به قتل رسیدند. در میان کشته شدگان افراد سر‌شناسی از جمله کورت فن شلایشر صدر اعظم سابق و ارنست روهم فرمانده اس.آ وجود داشتند، پیرهن قهوه‌ای‌ها در سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰ نقش اصلی در به قدرت رساندن هیتلر داشتند. 

فاشیسم همواره به سوی یک دست شدن پیش می‌رود و سرانجام غیرخودی‌ها و میانه‌رو‌ها را کنار خواهد زد. 

تصویر: آدولف هیتلر در کنار اعضای اس.آ ، نورنبورگ، ۱۹۲۰.



سالگرد هولوکاست خونین زندانیان سیاسی در کره جنوبی


Bodo League massacre, 28 June 1950
خورشید طلوع نمی‌کرد
آن‌ها صدهزار ستاره در کهکشان بودند

شصت و چهار سال پیش بود که یکی از بزرگ‌ترین نسل‌کشی‌های زندانیان سیاسی در کره جنوبی اتفاق افتاد.

خورشید طلوع نکند، آن‌ها ۱۰۰ هزار زندانی سیاسی بودند که توسط دولت دست‌نشانده ایالات‌متحده در کره جنوبی تیرباران و در گورهای دسته جمعی به خاک سپرده شدند. آمار ۱۰۰ هزار نفر درحالی از سوی کمیسیون حقیقت و آشتی کره مورد تأیید قرارگرفت که سایر منابع تعداد قربانیان را ۲۰۰ هزار نفر اعلام می‌کنند.

آسمان هنوز تاریک است، بسیاری از قربانیان شهروندان عادی بودند که از سوی نیروهای امنیتی متهم به ارتباط با کمونیست‌ها و عضویت در حزب کارگران کره و لیگ بودو شده بودند. آن‌ها را پیش از مرگ به روی زمین می‌خواباندند و سپس به آن‌ها شلیک می‌کردند. ۲۷ ژوئن ۱۹۵۰ بود.

ایسونگمن رئیس‌جمهور وقت کره جنوبی دستور مستقیم این کشتار را بدون هیچ‌گونه محاکمه‌ای صادر کرده بود، او پس سال‌ها اقامت در امریکا و به دنبال بمباران اتمی ژاپن به این کشور منتقل و مدتی بعد قدرت را در کره جنوبی به دست گرفت.

ماه پشت ابر مانده است، حکومت کره جنوبی به مدت چهار دهه این کشتار را پنهان و نزدیکان قربانیان برای جلوگیری از افشاگری سرکوب می‌کرد. در سال ۱۹۹۰ سرانجام کره جنوبی این کشتار را پذیرفت و اجازه کاوش گورهای دسته‌جمعی را صادر کرد، چهار سال پیش در دسامبر ۲۰۰۸ در میان کاوش‌های بخشی از گورهای دسته‌جمعی اجساد چند کودک را پیدا کردند، آسمان پر از ابرهای تیره بود.

در حین کشتار که مدتی پیش از جنگ دو کره اتفاق افتاد، سربازان ارتش امریکا حضور داشتند و تصاویر موجود با دوربین سرگرد ابوت، نیروی تحت خدمت ارتش امریکا ثبت شده‌اند. آن‌ها صدهزار ستاره در کهکشان بودند.

تصویر: يكي از زندانيان پيش از كشته شدن در آغوش رفقايش به آيندگان نگاه مي كند.

سالگرد ترور دردناک ناجی العلی، کاریکاتوریست فلسطینی توسط اسرائیل

کودکی که ده ساله ماند

روزی در چشم‌هایتان خیره خواهد شد

حنظله همیشه پشت به ما دارد، او شخصیتی کارتونیست با دستان قلاب شده در پشت و وصله‌ای روی لباسش که فقر و درد فلسطینی‌ها را به یادمان می‌آورد. حنظله به معنی سیب تلخ است. او یکی از ماست که گوشه‌ای ایستاده غمگین و معصوم و عمق جنایت را نگاه می کند. حنظله چهل و پنج سال است که ده ساله باقی مانده، چرا که خالق این شخصیت کارتونی ناجی العلی وقتی به همراه خانواده‌اش مجبور به خروج از فلسطین شد تنها ده سال داشت.

۲۷ سال پیش در چنین روزی برابر با ۲۹ آگوست، وقتی ناجی العلی از یک سخنرانی به دفتر روزنامه در شهر لندن باز می‌گشت، توسط تروریست‌های اسرائیل به گلوله بسته شد، او پس ۳۸ روز بی‌هوشی به دلیل گلوله‌ای که سرش اصابت کرده بود درگذشت.

ناجی العلی در طی فعالیتش بیش از ۴۰ هزار کاریکاتور کشید و سه کتاب منتشر کرد، او در هنگام مرگ در حال منتشر کردن مجموعه چهارم طرح‌هایش بود. فدراسیون بی‌المللی ناشران مطبوعات شش ماه پس از مرگش جایزه قلم طلایی آزادی را به خانواده او اعطا کرد.

حنظله امروز در سراسر خاورمیانه حضور دارد، او شاد نیست، آرام نیست، او قول داده تنها حقيقت را ببيند. ناجی العلی جایی گفته بود بعد از مرگم حنظله زنده خواهد ماند، حالا او در تمام کاریکاتور‌ها تکثیر شده است. او سرانجام روزی سرش را برمی گرداند با غمگين ترين نگاه دنيا در چشمانمان خيره مى شود.