۱- نان قوت غالب مردم و در مواردی تنها غذایی است که امکان تهیهاش را دارند، اکثریت مردم ایران زیر خط فقر قرار دارند.
۲- بیشترین مصرف آرد در نانواییها از آرد دولتی است و جمهوری اسلامی به علت کمبود شدید آن در وضعیت تحریم ناچار به واردات گندم بوده و کاهش مصرف نان جان دوبارهای به سیلوهای ورشکسته خواهد داد و مشکلات این اقتصاد دولتی را کمتر خواهد کرد.
۳- علیرغم ادعاهای موجود و برخلاف گذشته این جنبش در حال حاضر به طبقهی متوسط رو بالا تعلق دارد، کسانی که توانایی دارند به جای نان، کیک و چلو کباب بخورند.
۴- راهبری کنونی این جنبش به همان راه شکست خوردهی بعضی از احزاب چپ رفته است: منافع حزبی به منافع مردم ارجحیت دارد. طرح شکست خوردهی تحریم سه روزه تنها واکنشی شتاب زده بود علیه انتقادات تندی که در سومین سالگرد انتخابات بر بی عملی و عدم داشتن ریلپلتیک مطرح میشد که با چنین طرح شکستطلبانهای به آن انتقادات مهر تائید زد.
۵- بعضی از فعالین جنبش سبز مبارزهی مدنی را با سکوت اشتباه گرفته اند، مبارزات مدنی در آفریقای جنوبی، هندوستان، و بلوک شرق صدای اعتراضی بسیار بلندی داشته است.
۶- نیروهای خلاق جنبشی که در خیابانها قدرت نمایی میکرد اکنون در موقعیت انتقاد و انزوا قرار گرفتهاند و تحرک جنبش سبز به فعالیت کادرهای حزبی و غیرخلاق وابسته به شورای هماهنگی راه سبز امید محدود شده که عدم صلاحیت سیاسیشان بیداد میکند.
۷- در طی روزهای بحث درمورد این طرح یک کارگر در اصفهان به علت اینکه توان نداشت بیش از این از فروشگاههای محل جنس نسیه بردارد خودکشی کرد.
۸- بگذار برخیزند مردم بی لبخند.
*عکس:
امام خمینی: جناب آقای موسوی، آنان که در مقابل شما ایستاده اند توانایی ادارهی یک نانوایی را هم ندارند.
صحیفهی نور، جلد ۲۱، صفحهی ۱۹۹
در همین زمینه بخوانید:
( چه کسانی به طرح تحریم ۳ روزهی نان خندیدند؟ )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر