صفحات

۱۳۹۰ بهمن ۱۰, دوشنبه

جسد تن‌ فروشی که در قهر انقلاب اسلامی سوزانده شد!



امیرمحسن محمدی

در جستجوی اینترنت اطلاعات بیشتری از چند و چون این اتفاق دردناک پیدا نمی‌کنیم، تنها تیتری است که یک تاریخ شکنجه و تبعیض جنسیتی را با خود حمل می‌کند: عکس فاحشه‌ای که در دی‌ ماه ۱۳۵۷ سوزانده شد!

به اطلاعات و منابع مستندی دست پیدا نکردم که صحت این حادثه را بتوانم تایید کنم اما کم نیستند زنانی که قربانی فرهنگ متعفن مرد سالار ما هستند.

روایت معتبر تری که از این به اصطلاح فاحشه سوزی‌ها در دست هست ماجرای مربوط به اعدام سکینه قاسمی مشهور به پری بلنده و سه‌ نفر دیگر از تن‌ فروشان سر شناس لاله زار است که در تاریخ ۲۱ تیر ماه ۱۳۵۸ در مقابل کافه شکوفه نو تیر باران شدند.

پری بلنده را بعضی از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب به خاطر می‌آورند و از ویژگی‌های شخصیتی‌اش خاطراتی دارند.

در گفتگویی که با عاطفه جعفری از اعضای چریک‌های فدایی خلق ایران داشتم به خاطرات جالبی‌ در مورد پری اشاره کرد اما متأسفانه اجازه ی انتشار این خاطرات را به من نداد.

از بین ۳ اعدامی دیگه می‌توانم به اسامی اشرف چهار چش و ثریا ترکه اشاره کنم.


ما مرده‌های پریده رنگی‌ بودیم / امیرمحسن محمدی



ما جذام گرفته  و جنی‌ بودیم
از این مدار که می‌‌پاشیدیم
قبرستان‌های متلاشی این شهر
به تبّرک مرده‌های پریده رنگ
تابوتی که شکسته ی شانه‌های لهیده ام

***
از زخم‌های زیر سطح عمیق من
پاشیده روی تمام آب‌های جهان
یک اشاره از زیر شال گردنت
ابر‌های این حوالی را
به صاعقه وا می‌دارد

***
این خاک
این خاک پریده رنگ
شب نوشت بیهوشی خورشید
ما مرده‌های پریده رنگی‌ بودیم
با دنده‌های شکسته
تاوان تاول‌های لجن رنگ زبانمان
ما جسد‌های متعفنی بودیم
با دنده هایی که دود می‌‌کنند
لهیده روی پتک مضطرب زمان

***
از تو تنها چند واژه ی شکسته مانده
و کلاهی پشمی
که به تاراج رفت
شکل کل کشیدن که می‌گرفتی
هراسی نشسته
روی آدم برفی‌های سینه ام
پر می‌‌زند کز می‌کند گوشه ای
و چهار گوشه ی آسمان تکان می‌‌خورند
از بختکی که پشت واژ‌های این شعر
مرثیه ی پایان می‌خواند


امیرمحسن محمدی
۲۹ ژانویه ۲۰۱۱ - استانبول


۱۳۹۰ دی ۲۶, دوشنبه

امروز رمزگشایی «تلگراف زیمرمن» شعله‌های جنگ را برافروخت


امیرمحسن محمدی
امروز سالگرد ارسال یکی از معروف‌ترین تلگراف‌های تاریخ در ۱۶ ژانویه‌ی ۱۹۱۷ است، این تلگراف از  جانب آرتور زیمرمن وزیر امورخارجه‌ی امپراتوری آلمان به سفیر این کشور در مکزیک فرستاده شد و انتشار آن توسط سرویس برون مرزی سازمان اطلاعات و امنیت بریتانیای کبیر موجب ورود ایالات متحده‌ی امریکا علیه امپراتوری آلمان در جنگ جهانی اول شد.

آلمان بوسیله‌ی این تلگراف از حکومت مکزیک خواسته بود تا به نفع آلمان وارد مخمصه‌ی جنگ شود و در عوض ایالت‌های نیومکزیکو، تگزاس و آریزونا را به خاک خودش الصاق کند.

سرویس جاسوسی بریتانیا در میانه‌ی راه این تلگراف را رصد کرد، سپس به گونه‌ای اصل تلگراف را از محل سفارت آلمان در مکزیک ربود که در ظاهر به‌نظر برسد در اثر نا امنی و به هم‌ریختگی سفارتخانه ناپدید شده است.

این سند نهایتن در تاریخ ۱ مارس ۱۹۱۷ منتشر شد و موجب شد که ایالات متحد آمریکا از تاریخ ۶ آوریل ۱۹۱۷ با امپراتوری آلمان وارد جنگ شود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
متن رمزگشایی شده‌ی تلگراف زیمرمن:

فانتزی پلیس ترکیه و اجازه‌ی سفر ویکتوریایی / امیرمحسن محمدی


امیرمحسن محمدی
متاسفانه پلیس در همه جای دنیای احساس مالکیت بر حقوق انسان‌ها دارد و این حس با میزان توسعه یافتگی آن کشور نسبت معکوس دارد. پناهنده شهروند درجه دو است، مخصوصن در ترکیه که به عنوان یکی از دروازه‌های سفر به اروپا، تاریخ معاصر تبعید ما را در خود نگاه داشته است ... از انتشار روزنامه‌ی وقایع اتفاقیه در شهر استانبول گرفته تا همین لحظه که کیبورد انگشت‌هایم فشار می‌دهد.

وقتی در ترکیه پناه گرفته باشی و امیرمحسن باشی یعنی بدون اجازه‌ی پلیس اجازه‌ی ترک محل سکونتت را نداری، وقتی امیرمحسن باشی کله‌شق هستی بدون اجازه همیشه در سفری، وقتی باشی شانس می‌آوری و هیچ‌وقت پلیس یا ژاندارمری متوجه سفرهای تو نمی شود. وقتی باشی و پناه بگیری در ابتدای تبعیدت هفته‌ای دوبار باید امضا بزنی که پلیس بخش خارجی‌ها احساس تسلط بر تو داشته باشد.

میشل فوکو در کتاب مراقبت و زندان می‌گوید در شیوه‌های مراقبتی و کیفری ماقبل مدرن روش‌های وحشیانه شکنجه و آزار بدنی به کار می‌رفت. اما به تدریج از قرن هیجدهم به بعد مجازات‌های بدنی جای خود را به مجازات‌های ظریف روانی داد. از این تاریخ مجازات‌های جدید روح را آماج خود قرار داد.

*پ.ن: بعد از دوسال پناه گرفتن در ترکیه بالاخره برای دومین بار به من اجازه خروج قانونی از شهر داده شد اما این‌بار برنامه‌ی ما توسط خودمان کنسل شد ... اصولن خروج قانونی حال نمی‌دهد!

۱۳۹۰ دی ۲۵, یکشنبه

جوک سالِ فوری: بشار اسد فرمان عفو عمومی صادر کرد!


شما را می بخشیم که کشتارتان کردیم ... بخشیدیم که به شما تجاوز کردیم ... بار آخرتان باشد که مورد هدف گلوله‌ی تانک قرار می‌گیرید!

بعد از کشتار وحشیانه و تکرار نشدنی بیشتر از ۵۰۰۰ نفر در سوریه و بازداشت ده‌ها هزار نفر سرانجام خبرگزاری رسمی سوریه (سانا) اعلام کرد که بشار اسد فرمان عفو عمومی صادر کرده است.

این اتفاق یک روز بعد از آن اتفاق می‌افتد که امیر قطر در گفتگو با شبکه‌ی خبری سی‌بی اس درخواست مداخله‌ی نظامی اعراب برای پایان دادن به کشتار در سوریه را داده بود.

بشار اسد در این فرمان اعلام کرده که نظامیانی که از ارتش جدا شده اند و همچنین کسانی که در این مدت بصورت غیر قانونی به حمل سلاح پرداخته‌اند در صورتی که تا دو هفته‌ی دیگر اسلحه‌ی خود را تحویل دهند مشمول این عفو ملوکانه قرار می‌گیرند.

ما هم از کلیه‌ی دیکتاتورها معذرت می‌خواهیم که سرنگونشان می‌کنیم و در همینجا اعلام می‌کنیم در صورتی که پنجشنبه بعدازظهر حکومت را تحویل دهید مشمول این عفو قرار خواهید گرفت!
امضا مردم.

از فیسبوک می‌خواهیم وقتی کسی ریموو یا بلاکت می‌کنه برات نوتیفیکیشن بیاد. [۱]



*تحشیه: دیروز سندی منتشر نشده یافتیم از میرحسین موسوی و بدون هیچ تحلیلی عینن منتشر کردیم که سه نفر آدم به اصطلاح حسابی! ریموومان کردند ... شانس آوردیم اگر رئیس جمهور شده بود بلاشک اعداممان می کردند ... یعنی همچین ملتی هستیم ها! [۲]
۱- به علت اینکه در حبس خانگی‌ست سکوت می‌کنم و در آینده کارها خواهیم داشت.
۲- هنوز نیامده مجال تنفس و انتقاد نداریم.

امروز سالگرد کشته شدن رزا لوکزامبورگ به‌دست فاشیست‌ها است


امیرمحسن محمدی
در تاریخ ۱۵ ژانویه ۱۹۱۹ رزا لوکزامبورگ به همراه کارل لیبکنشت، پس از یک دوره شورش خیابانی، توسط گروه شبه‌نظامی «فری کوریز» که متعلق به حکومت وقت آلمان بود دستگیر و تیرباران می‌شود.

او به همراه لیبکنشت پایه‌گذار حزب کمونیست آلمان است و دکترای توسعه‌ی صنعتی خود از دانشگاه زوریخ و در رشته‌ی اقتصاد سیاسی دریافت کرده بود، در ۱۸ سالگی به دلیل گریختن از بازداشت لهستان را به مقصد سوئیس ترک کرده بود. وی متولد ۵ می ۱۸۷۱ در شهر زاموش لهستان است.

لوکزامبورگ در سال ۱۸۹۸ به حزب سوسیال دموکرات آلمان پیوست و در همین دوره کتاب معروف «اصلاح یا انقلاب» خود را نوشت، سپس در زمان انقلاب ۱۹۰۵ روسیه برای کمک به انقلابیون به ورشو رفت و در همان‌جا بازداشت شد. وی که در مقابل احزاب منشوویک از لنین حمایت می‌کرد در سال ۱۹۰۶ نظریه‌ی «اعتصاب عمومی» خود را به رشته‌ی تحریر درآورد و آن را مهم‌ترین سلاح انقلابی پرولتاریا نام نهاد.

او پس از آزادی مجددن به برلین بازگشت و به تدریس در مدرسه‌ی حزب سوسیال دموکرات آلمان پرداخت. کتاب معروف «انباشت سرمایه» در ۱۹۱۳ محصول همین دوره‌ی تدریس است.

رزا لوکزامبورگ در جریان جنگ جهانی اول به علت مخالفت‌های بسیار تندی که با جنگ و ادامه‌ی آن می کند مجددن به همراه لیبکنشت دستگیر و به زندان می‌افتد و کتاب «انقلاب روسیه» و جزوه‌ی «یونیوس» را همین دوره در زندان می‌نویسد.

او در یکی از آخرین نامه‌هایش که در تاریخ ۲ می ۱۹۱۷ در زندان ورنک می نویسد:


«شاید من بیمارم که اینچنین در برابر هر چیز عواطف شدید نشان می دهم، گاهی احساس می کنم که موجود انسانی واقعی نیستم، بلکه پرنده یا حیوانی هستم که بصورت انسان درآمده ام، به باطن در گوشه ی یک باغچه مانند باغچه ی این زندان یا وقتی در کشتزاری پر از همهمه روی علف ها دراز کشیده ام، بیشتر خود بیشتر خود ار در خانه احساس می کنم تا در یک کنگره ی حزبی ، این حرف را به شما می توانم گفت می دانم فوراً مرا خائن به سوسیالیزم نخواهید خواند خوب می دانید که در عین حال امید من این است که در ماموریتی که به عهده دارم بمیرم: یعنی در جنگ خیابانی یا در گوشه ی زندان، اما باطناً من بیشتر به پرندگان کوهی متعلق هستم تا رفقا».


*پ.ن ۱ : شاید بزگ‌ترین انتقاد نگارنده به لوکزامبورگ مواضع او علیه حق تعیین سرنوست ملت‌ها است، او معتقد بود که حق تعیین سرنوشت ملل، جنبش بین‌المللی سوسیالیستی را تضعیف می‌کند و تنها به بورژوازی یاری می‌رساند که سلطهٔ خود را بر ملل تازه استقلال یافته تحکیم کند.

*پ.ن ۲ : در زمان استقلال آلمان شرقی به علت محبوبیت بسیار زیاد لوکزامبورگ نام بعضی مکان‌ها را در برلین به افتخار او تغییر داده بودند اما پس از فروپاشی دیوار برلین این اسامی توسط دولت فعلی آلمان تغییر کرد.

*پ.ن ۳ : من عاشق همین عکس جوونی‌های رزا هستم و هرجند در سن ۴۸ سالگی کشته شده است اما عکس را عوض نمی‌کنم، اصرار نکنید.

۱۳۹۰ دی ۲۴, شنبه

پیام برادر میرحسین موسوی نخست وزیر به مانسبت سالگرد وقایع آمل


مردم مسلمان و قهرمان آمل - ملت شریف ایران

سال گذشته مقارن با سالگرد اعلان انقلاب به اصطلاح سفید که از توطئه‌های کاخ سفید آمریکا به منظور بذلت کشاندن شما مردم قهرمان توسط شاه خائن درکشورمان بود جبهه‌ی متحد شده‌ی ضد انقلاب به جنایت و تلاش مذبوحانه‌ای در خطه ی پاک شمال و در شهر قهرمان‌پرور آمل دست زد.

مدت‌ها قبل از آن واقعه به دنبال شکست فاحش حرکت به اصطلاح نظامی و اعمال تروریستی گروهک‌ها و رسوایی سیاسی آنان و فرار رهبران خائنشان و پناه بردن بدامان امپریالیسم ، اخباری دال بر وجود حرکت‌های مشکوک در جنگل‌های شمال به گوش میرسید. و چنین استنباط میشد که ضد انقلابیون از خدا بی خبر و غافل از آمال و احوال خلق تبلیغات دامنه داری را مبنی بر داشتن پایگاه مردمی در شهرها و روستاهای شمالی سر داده و قصد دارند حادثه‌ی تازه‌ای آفریده و دست پلید خود را بخون فرزندان راستین اسلام رنگین کنند.

موعد آغاز این حرکت شیطانی که چیزی جز شکست و ذلت، آنهم به دست خلق برای دشمنان خلق به ارمغان نیاورده خود نکته‌ی روشنی برای پی بردن به ماهیت زشت این از خدا بی خبران و اربابان جنایتکارشان میباشد.

در اولین دقایق روز سه شنبه ششم بهمن‌ماه افراد مسلح و سازمان یافته‌ای با استقرار در مواضع حساس شهر آمل بقصد تصرف قرارگاههای ...

کتاب حماسه مردم آمل - صفحه‌ی ۲۶ - انتشارات سپاه پاسداران - منطقه ۳ گیلان و مازندران
لینک کتاب:
http://www.ketabfarsi.org/ketabkhaneh/ketabkhani_4/ketab4596/ketab459600001.pdf

۱۳۹۰ دی ۲۳, جمعه

سالروز تولد مارتین نیمولر: روایت یک تحریف وقیحانه‌ی تاریخی و ادبی


امیرمحسن محمدی
روز ۱۴ ژانویه سالروز تولد مارتین نیمولر از چهره‌های مشهور مخالف با فاشیسم هیتلری در آلمان است.

«نخستین بار به سراغ کمونیست‌ها آمدند
من سکوت کردم و هیچ نگفتم
چون کمونیست نبودم
سپس به سراغ اعضای اتحادیه کارگری آمدند
من سکوت کردم و هیچ نگفتم
چون عضو اتحادیه کارگری نبودم
سپس به سراغ یهودیان رفتند
من سکوت کردم و هیچ نگفتم
چون یهودی نبودم
سرانجام
برای گرفتن من آمدند
ديگر کسی برای حرف زدن باقی نمانده بود.»

Martin Niemöller - 1946

شعر مشهور فوق که توسط نیمولر سروده شده است، اولین بار بصورت رسمی در جمع دانشجویان هنگامی که در مورد شرایط کمپ داخائو از او سوال پرسیدند در پاسخ توسط وی خوانده شد. بسیاری به اشتباه شعر فوق را به برتولت برشت نسبت می‌دهند که با وجود اینکه برشت اشعاری با مضامین مشابه دارد اما به هیچ وجه سراینده‌ی این شعر نیست.

شعر فوق به دلیل اینکه به کشتار کمونیست‌ها و فعالین کارگری مقدم بر یهودیان اشاره می‌کند تا مدتها از کلیه‌ی کتاب‌ها و مطالبی که در مورد نیمولر نوشته می‌شد حذف شده و یا انعکاس پیدا نمی‌کرد، تنها خود نیمولر در کتابی که درمورد زندگی‌اش نوشته است به ماجرای این شعر و پرسش و پاسخ با دانشجویان اشاره می کند و البته بعدها همسر دوم او نیز که در این جلسه حضور داشته است ماجرا را تایید می کند.

نخستین بار در سال ۱۹۵۵ این شعر توسط میلتون مایر با ادعای اینکه اصل شعر موجود نیست و خود نیمولر روایت‌های های مختلفی از آن ارائه داده است با تحریف به چاپ می رسد.

سپس موزه هولوکاست در ایالات متحده، شعر نیمولر را انتشار و از آن تابلو ساخته، اما در اصل شعر دست می‌برد. این موزه نه تنها کلمه یهودیان را به اول شعر اضافه کرده است، بلکه همانند مجله تایم کلمه کمونیست‌ها را هم از متن شعر حذف کرده‌است . آقای ال گور نیز وقتی در سال ۱۹۹۲ برای جمهوریخواهان شعر نیمولر را می‌خوانَد، عمداً اتحادیه‌های کارگری را از آن حذف می‌کند.

مارتین نیمولر که در جوانی از هواداران حزب ملی سوسیالیست کارگران آلمان (حزب نازی) و کشیش پروتستان بود، پس از ماجرای دستگیری پروتستان‌ها در آلمان توسط گشتاپو بازداشت و به دستور شخص هیتلر به اردوگاه کار اجباری زاکسنهاوزن معروف به کمپ داخائو منتقل گشت اما با پادرمیانی برخی مقامات مذهبی المان از مرگ نجات پیدا کرد و تا سال ۱۹۴۵ که متفقین آلمان را شکست دادند در همان زندان باقی ماند.

وی پس از آزادی از زندان از سوی نهادها و رسانه‌های راست‌گرا زیر فشار زیادی قرار گرفت تا به دروغ اذعان کند مخالفتش با هیتلر دلایل سیاسی نداشته و صرفن بر اساس دلایل مذهبی بوده است اما نیمولر نمی پذیرد و پس از آن روزنامه‌ها و به ویژه دیلی اکسپرس و دیلی تلگراف که پیشتر وی را سمبل مقاومت در برابر نژادپرستی هیتلر معرفی کرده بودند، سابقه اش در نیروی دریایی و نامه نگاری به هیتلر را برجسته کردند و نوشتند مارتین نیمولر در ۱۹۲۴ هوادار سرسخت نازیها بوده و نفوذی هیتلر بوده است و حتی در دوره‌ای به گروه شبه نظامی و ارتجاعی «فری کورپز» نزدیک شده است (که این گروه عامل ربودن و ترور افرادی مانند رزا لوکزامبورگ و لیبکنشت و سرکوب سایر نیروهای مترقی تحت تاثیر بلشویک‌ها در آلمان بود) اما مارتین نیمولر از سال ۱۹۳۳ از نازی‌ها بریده بود.

مارتین نیمولر بعد از جنگ به اینجا و آنجا سفر کرد و شرایط دردناک کمپ داخائو، پرتاب کردن کمونیست‌های زندانی از بلندی به قصد کشتن و آزار دادن یهودیان را برای همه شرح داد و می‌گفت: درس‌های گذشته را فراموش نکنیم. ما در جنایات حزب نازی، و کشتار بیگناهان مقصریم، همه ما برای هیتلر کف زدیم و هورا کشیدیم.

از ثمرات زندان و درک حضور دیگران برای مارتین نیمولز این بود که برخلاف اعتقادات اولیه‌اش با کمونیست‌ها و یهودیان ابراز همدردی کرد، وی پس از بازگش از سفری به شوروی گفت: «نمی‌توانم کمونیسم را بپذیرم اما اعتراف می‌کنم که ایده کمونیست‌ها با ما که غرق مادیات هستیم، به کلی متفاوت است. راست است، ریشه بسیاری از نابسامانی‌ها به پول و تبعیض مربوط است... نگاه کلیسا به کمونیست‌ها باید نگاهی انسانی باشد... این بهانه که جنگ با بلشویک‌ها ضروری است چون خدمت به کلیسا و مسحیت می‌کند، پوچ است و، جنگ و برادرکشی باید متوقف شود».

وی جایزه صلح لنین را در سال ۱۹۶۷ و جایزه Grand Cross of Merit را در سال ۱۹۷۱ دریافت کرد و در تاریخ ۶ مارس ۱۹۸۴ درگذشت.


امروز سالروز تولد م‌.به‌آذین، یکی از بنیان‌گذارانِ مارکسیست کانون نویسندگان ایران است


امیرمحسن محمدی
محمود اعتمادزاده (م.ا.به‌آذین) در ۲۳ دی‌ماه ۱۲۹۳ در شهر رشت دیده به جهان گشود.
اعتمادی که در فرانسه تحصیل کرده بود پس از بازگشت به ایران وارد نیروی دریایی شد و در جریان بمب‌باران بندر انزلی در شهریور ۱۳۲۰ به شدت مجروح شد و دست چپش قطع گردید. همین امر موجب استعفای وی و ورودش به وزارت فرهنگ بود تا عرصه ی فعالیت‌های سیاسی و ادبی‌اش گسترش پیدا کند.

به‌آذین که مارکسیسم را به زبان فرانسه خوانده بود به عضویت حزب توده‌ی ایران درآمده و به دنبال کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از کار خود اخراج شد. وی پس از آن برای تامین زندگی‌اش تا پایان عمر صرفن به روزنامه‌نگاری، ترجمه و نویسندگی پرداخت.

محمود اعتمادی در سال ۱۳۴۷ به عنوان یکی از اصلی ترین بنیان‌گذاران کانون نویسندگان ایران منشور این کانون را بر محور «آزادی بیان و قلم» بنا نهاد. وی سپس در خرداد ۱۳۴۹ به دلیل نوشتن بیانیه موسوم با ۵۳ نفر که در آن به بازداشت فریدون تنکابنی از اعضای دیگر کانون نویسندگان اعتراض کرده بودند به همراه تنی چند از اعضای دیگر کانون بازداشت شد و ماه‌ها در زندان‌های قزل‌قلعه و قصر زندانی بود تا اینکه سرانجام در فروردین ۱۳۵۰ در دادگاهی نظامی حکم او به دو ماه زندان قابل خرید تقلیل پیدا کرد، به آذین در این دادگاه از آزادی قلم و آزادی تشکل‌های صنفی دفاع کرد.


اعتمادزاده در اردیبهشت سال ۵۶ به عنوان عضوی از هیئت دبیران موقت، متن «موضع کانون نویسندگان ایران» را تدوین کرد که بعدها مبنای مرامنامه و اساسنامهٔ کانون شد.

وی مجددن سوم آذر ۱۳۵۶ به همراه پسرش کاوه دستگیر شد و پس از آزادی باز به فعالیتهای اجتماعی در راه آزادی بیان و قلم، و کوشش در راه استقلال و آزادی و عدالت بازگشت. وی می‌گوید: «بار دیگر به امید پى‌ریزی اتحاد وسیع‌تر نیروها که جریان‌های مارکسیستی نیز در آن شرکت داشته باشند، به مسیر دید و بازدیدها و دوندگى‌هایم مى‌افتم.»

به‌آذین در اول آبان ماه ۵۷ دستگیر و زندانی شد و این اسارت تا ۲۳ دی ۵۷ طول کشید. اما پس از آزادی در سال ۱۳۵۸، در پی اختلاف با هیئت دبیران تازهٔ کانون نویسندگان، مقاله‌ای نوشت در مخالفت با استفاده از کانون به عنوان پیکره‌ای سیاسی، که پیامد آن محروم شدن او و چهار تن دیگر از همفکرانش از عضویت در کانون نویسندگان بود. به‌آذین برای دنبال کردن هدف‌های صنفی‌اش، به یاری شماری از قلم‌زنان و هنرمندان کشور، در پائیز ۱۳۵۸ «شورای نویسندگان و هنرمندان ایران» را پی‌ریزی کرد.

محمود اعتمادی (م.ا.به‌آذین) سرانجام در ١٧ بهمن ۱۳۶۱ برای آخرین بار بازداشت شد و تا سال ۱۳۶۹ در زندان ماند و تحت شکنجه‌های سختی قرار گرفت. او پس از آزادی از زندان، همواره از عوارض دوران بازداشت و شکنجه‌های سخت رنج می‌برد. در تیرماه ۱۳۷۰، چند ماهی پس از آزادی از زندان جمهوری اسلامی، خاطرات خود را به روی کاغذ آورد و این نوشته که سالها پنهان مانده بود، در دی‌ماه ۱۳۸۸ و در ۱۲۸ برگ منتشر شد.

محمود اعتمادزاده سرانجام در روز چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۸۵ بر اثر ایست قلبی در بیمارستان آراد تهران درگذشت.

از جمله آثار وی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
پراکنده (۱۳۲۳) / بسوی مردم (۱۳۲۷) / خانوادهٔ امین زادگان (رُمان ناتمام) / دختر رعیت (۱۳۳۰) / نقش پرند (۱۳۳۴) / مُهرهٔ مار (۱۳۴۴) / قالی ایران (۱۳۴۴) / گفتار در آزادی (۱۳۴۷) / شهر خدا (۱۳۴۹) / مهمان این آقایان (۱۳۵۰، چاپ ۱۹۷۵، کُلن، آلمان) / از آن سوی دیوار (۱۳۵۱) / کاوه (نمایشنامه، ۱۳۵۵) / بار دیگر و این بار… (۱۳۷۰، انتشار: ۱۳۸۸) / از هر دری… (۱۳۷۱ و ۱۳۷۲) / مانگدیم و خورشیدچهر / بر دریاکنار مثنوی و دید و دریافت (۱۳۷۷) / نامه هائی به پسر (۱۳۸۲) / بابا گوریو نوشتهٔ انوره دو بالزاک / زنبق درّه نوشتهٔ انوره دو بالزاک / چرم ساغری نوشتهٔ انوره دو بالزاک / دخترعمو بت نوشتهٔ انوره دو بالزاک / ژان کریستف نوشتهٔ رومن رولان / جان شیفته نوشتهٔ رومن رولان / سفر درونی نوشتهٔ رومن رولان / زمین نوآباد نوشتهٔ میخائیل شولوخف / دُنِ آرام نوشتهٔ میخائیل شولوخف / شاه لیر نوشتهٔ ویلیام شکسپیر / هملت نوشتهٔ ویلیام شکسپیر / مکبث نوشتهٔ ویلیام شکسپیر / استثناء و قاعده نوشتهٔ برتولت برشت / فاوست نوشتهٔ یوهان ولفگانگ فون گوته /نامه سن میکله نوشتهٔ اکسل مونته ، ۱۳۷۹، نشر آتیه.


*پ.ن: در سال ۱۳۸۵ به همین مناسبت گزارشی آرشیوی در هفته‌نامه‌ی صدا منتشر کردم که سال ۱۳۸۷ به عنوان یکی از موارد اتهامی‌ام به حساب آمد.

۱۳۹۰ دی ۲۲, پنجشنبه

دکتر محمد مزیدی و اعترافات یک کرگدن / امیرمحسن محمدی



دلم برای دکتر محمد مزیدی، سخت‌گیرترین استاد تاریخ علوم ارتباطات اجتماعیِ دانشگاهمون تنگ شده ... یعنی در این حد! ... استاد اگه می دونستی وقتی موضوع تحقیقِ درسِ تاریخ روزنامه نگاری رو برام «نقش مطبوعات چپ در انقلاب مشروطه» تعیین کردی چه دهنی ازم سرویس کردی خودت عذاب وجدان می‌گرفتی! آخرش هم اون ترم پاس نکردیم و این اصل ثابت شد:
«بعضی واحدها همواره متغیرهای ثابتی هستند و از بین نمی‌روند، تنها از ترمی به ترم دیگر منتقل می شوند»!

امروز سالگرد اولین حمله‌ی شیمیایی عراق به ایران است


امیرمحسن محمدی
در تاریخ ۲۳ دی‌ماه ۱۳۵۹ ارتش عراق در حمله به ۵۰ کیلومتری شهر ایلام در منطقه‌ای بین هلاله و نی خزر از گاز مختل کننده ی اعصاب استفاده کرد، این واقعه در اسناد سازمان ملل به عنوان اولین حمله‌ی شیمیایی ثبت شده است اما حکومت ایران ادعا می کند اولین حمله ی شیمیایی در آبان ۵۹ و در جریان حمله به سوسنگرد بوده است.

 انواع  مواد شیمیایی مورد استفاده در جنگ ایران و عراق عبارت بودند از: بیس‌ (۲ــ کلروتیل)، سولفید معروف به گاز خردل و اتیل ن. ن ـ دیمتیل فسفر و امیدوسیانیدات، گاز اعصاب معروف به تابون.

در طی جنگ هشت ساله‌ی ایران و عراق بارها استفاده از این سلاح‌های ممنوعه از سوی ایران به سازمان ملل و شورای امنیت گزارش شد اما مجامع جهانی ضمن حمایت‌های لجستیکی از ارتش عراق و فروش سلاح‌های مدرن و ممنوعه به آن تنها به صدور بیانیه‌هایی علیه استفاده از سلاح شیمیایی بدون اشاره به نام عراق به عنوان استفاده کننده از سلاح‌های شیمیایی پرداختند و استفاده کننده از این سلاح ضد انسانی را نا مشخص جلوه دادند، متعاقبن عراق نیز همواره استفاده از این سلاح‌ها را تکذیب کرده و مسئولیت حملات شیمیایی در خاک ایران را به عهده‌ی حکومت ایران می دانست.

این نقض آشکار معاهده‌های بین المللی و حقوق بشر در حالی اتفاق می افتاد که غرب امکان فشار به دولت عراق برای عدم استفاده از این سلاح‌ها را داشت.

با گذشت زمان و بازخوانی تاریخ جنگ ایران و عراق آشکار شد که نیروهای ایرانی نیز در موارد معدودی به استفاده از گاز خردل پرداخته بودند.

*پ.ن: بر اساس اصل مار خورده افعی می‌شود می توان ادعا کرد شیمیایی خورده اتمی می‌شود.

ده ژانویه سالروز چاپ اولین روزنامه‌ی خبری جهان است


در روز دهم ژانویه اولین روزنامه‌ی خبری جهان در شهر ونیز ایتالیا به چاپ رسید.
به دلیل اینکه قیمت این روزنامه ی خبری به واحد پول شهر ونیز یک گازتا بود این روزنامه به «گازتا» معروف شد و بعدها نیز در سایر کشورهای اروپایی لغت گازتا مترادف روزنامه شد و رواج پیدا کرد.

۱۳۹۰ دی ۲۱, چهارشنبه

امروز سالگرد کشته شدن «دادشاه» قهرمان افسانه‌ای بلوچ است


امیرمحسن محمدی


دادشاه یا میرشاه سفیدکوهی یک کشاورز ساده‌ی بلوچ بود که در اواسط دهه‌ی ۳۰ هجری شمسی در سیستان و بلوچستانِ فئودالی آن زمان به طغیان علیه دولت مرکزی ایران پرداخت.

در فروردین‌ماه ۱۳۳۶ کاروان «کارول» رئیس اصل چهار ترومن به سوی سیستان و بلوچستان ایران رفت که گروه دادشاه راه را بر آنان بست و در پی درگیری ایجاد شده چهار نفر از اعضای اصل ۴ ترومن کشته شدند، همچنین نیروهای دادشاه هواپیمای حامل رئیس ژاندارمری وقت را با شلیک تفنگ برنو سرنگون کرده و او را کشته بودند و همین دو موضوع موجب شد تا حکومت پهلوی واکنش شدیدی به این امر نشان داده و با فرستادن نیروهای ژاندارمری به رهبری یکی از افسران متعلق به قبیله‌ی ریگی به نام سروان خداداخان ریگی دادشاه و همرزمانش را در ۲۱ دی‌ماه ۱۳۳۶ کشتار کند.

برنامه‌ی اصل ۴ ترومن از سال ۱۹۵۰ برنامه امنیت مشترک آمریکا برای کمک به کشورهای ضعیف، جهت جلوگیری از گرایش آنان به سوی اردوگاه شرق و کمونیسم بود.

ریشه‌ی طغیان دادشاه را می‌توان ظلم و ستمی دانست که از جانب خوانین محلی به وی و خاندان و قبیله اش روا داشته شده بود و همین موضوع، در کنار حمایت حکومت پهلوی از خوانین محلی، به طغیان وی سمت و سوی ضد رژیمی داده‌است.

دادشاه و اعضای گروهش با توجه به شرایط فرهنگی آن زمان در بلوچستان خشونت زیادی از خود نشان می دادند و حتی دادشاه به قتل همسر و انسان‌های زیادی متهم است که همین امر موجب بروز انتقادهای شدیدی از روش‌کار وی شده است اما با این همه هنوز نام دادشاه در ادبیات و اکثر اشعار و سرودهای مردم بلوچستان به عنوان یک قهرمان ملی ستایش می‌شود.

پ.ن: دادشاه که فردی بی‌باک و ورزیده بود در زبان بلوچی یاغی خوانده می‌شود که کلمه‌ی «یاغی» در این زبان معنای تحسین‌آمیزی دارد و در بسیاری موارد در خصوص کسانی به کار می‌رود که همانند دادشاه زیر بار ستم نرفته، مسلحانه در برابر حکومت (گجرها = قجر‌ها) می‌ایستند.

۱۳۹۰ دی ۱۸, یکشنبه

امروز سالگرد مرگ چو‌ان‌لای اولین نخست‌وزیر کمونیست چین است



امیرمحسن محمدی
امروز ۱۸ دی‌ماه برابر با هشتم ژانویه سالگرد درگذشت چو‌ان‌لای مبتکر تاسیس سازمان جوانان احزاب کمونیست و از بنیان‌گذاران جنبش غیر متعهدها در سال ۱۹۷۶ است.
چو‌ان‌لای که مواضع واقعیت‌گرایانه‌ای داشت از مخالفین انجام انقلاب فرهنگی به رهبری همسر مائو بود و مدتی پس از انجام این انقلاب بسیاری از از افراد تصفیه شده را به درون سیستم بازگرداند.
وی که کمیسر سیاسی ارتش سرخ شوروی بود، پس از بازگشت به چین به ریاست مرکزی حزب کمونیست چین و نخست وزیری این کشور درآمد و سپس گارد سرخ این کشور را بنیان گذاشت.
چوان‌لای تا زمانی که حزب ملی گرای چین «کومین تانک» برای سرنگونی حکومت چین به کمک خارجی متوسل نشده بود از طرفداران همکاری حزب کمونیست چین با ملی‌گرایان کومین تانک بود. سپس در سال ۱۹۵۵ حزب ملی چین اقدام به بمب‌گذاری در هواپیمای حامل وی کرده و ۱۹ نفر از همرزمانش را به قتل رساند.
*پ.ن: مهم‌ترین واقعه‌ی امروز سالگرد قتل امیرکبیر است اما از آنجایی که در این تاریخ‌نگاری تصمیم به شکافتن بخش از تاریخ دارم که مورد بی‌توجهی یا سانسور و تحریف قرار گرفته‌اند، از پرداختن به آن خودداری کردم.

۱۳۹۰ دی ۱۷, شنبه

سالگرد سقوط خمرهای سرخ به دست چریک های ویتنامی

رژیم پل پت یک جنون عمیق در قرن بیستم بود

امروز هفدهم دی‌ماه برابر با ۷ ژانویه ۱۹۷۹ نیروهای جمهوری سوسیالیستی ویتنام به کامبوج حمله کرده و به چهار سال شکنجه و نسل کشی که به کشته شدن بیش از دو میلیون کامبوجی انجامیده بود پایان دادند.

اندیشهٔ خمرهای سرخ که از حدود سال ۱۹۶۴ شکل گرفت، ‌عبارت بود از ترکیب ناسیونالیسم کامبوجی و پان‌کامبوجیسم با سوسیالیسم، ترکیب مسموم و مرگ آوری که در آلمان نازی هم فاجعه آفرید و متاسفانه این‌روز‌ها بسیاری به اشتباه آن را نمونه‌ای از کمونیسم شرق آسیا می‌پندارند.

پل پوت رهبر جنایتکار خمرهای سرخ که در بحبوحه شکست ایالات متحده از چریک‌های کمونیست ویتنام به قدرت رسیده بود می‌دانست که حمله چریک های سربلند ویتنامی قریب الوقوع خواهد بود و با همین اندیشه در سال ۱۹۷۷ اقدام به حمله پیشگیرانه به ویتنام کرد. در طی دوسال بعد و درگیری‌های متعدد نیروهای ویتنامی اقدام به عقب نشینی تاکتیکی کردند و پس از آن با حمله‌ای همه جانبه ستون فقراط فاشیسم در شرق آسیا را در هم شکستند.

خمرهای سرخ که در جریان جنگ داخلی برای تصاحب کامبوج از سال ۱۹۷۱ به فعالیت پرداخته و رهبر خود را مانند اسطوره می دانستند، در سال ۱۹۷۴ موفق به تصاحب دو سوم خاک کامبوج شدند و در ۱۷ آوریل ۱۹۷۵ سرانجام موفق به تسخیر پایتخت کامبوج شده و چهار سال حکومت وحشت و جنایت خود را آغاز کردند. در جریان این حکومت، ضدانسانی‌ترین روش‌های شکنجه و نسل کشی تاریخ بشریت به نمایش گذاشته شد.

خمرهای سرخ با هدف گیری گروه‌های بودایی، مسلمان، متفکرین تحصیل کرده در غرب، تحصیل کرده‌های داخلی، روشنفکران، طبقه متوسط و کسانی که با کشورهای غربی و یا ویتنام رابطه داشتند، آن‌ها را به کمپ S-۲۱ می‌بردند و آنهایی که بر «سر موضع» بودند را بازپرسی همراه با شکنجه‌هایی مانند کشیدن ناخن با انبر، غرق مصنوعی (که هنوز تا امروز سازمان سیا از این روش برای شکنجه مخالفینش استفاده می کند)، کندن پوست بدن ودر نهایت اعدام می‌کردند. آن‌ها از رادیوی سراسری کامبوج ادعا می‌کردند که تنها برای دوباره سازی مزارع اشتراکی به تعداد یک میلیون و یا دو میلیون نیاز است و بقیه بیهوده زندگی می‌کنند، بوی کشتار به مشام همه می‌رسید.

رژیم پل پوت اکثر ساکنین شهر‌ها را به روستا‌ها فرستاد و روستاهای جدید تاسیس کرد و مردم این کشور را به کشاورزی اجباری مجبور کرد، نبود امکانات حداقلی، گرسنگی و عدم وجود امکانات بهداشتی در مزارع و روستا‌ها و آشنا نبودن مردم شهرنشین با سبک زندگی در روستا‌ها به مرگ دردناک بسیاری از مردم انجامید.

حکومت پل پوت یک جنون عمیق در قرن بیستم بود. صد‌ها هزار نفر از مردم کامبوج که تحت نام «ذخیره‌ها» طبقه بندی می‌شدند در مزارع مرگ با دست خودشان قبرهای دسته جمعیشان را می‌کندند و سپس سربازان پل پوت بعضاً آن‌ها را با اشیاء فلزی مانند پتک و چکش می‌زدند تا بمیرند و یا گاهی نیز‌‌ همان طور زنده زنده بر روی آن‌ها خاک می‌ریختند.




۱۳۹۰ دی ۱۶, جمعه

امروز سالگرد پایان طولانی‌ترین اعتصاب مطبوعات جهان است


امیرمحسن محمدی
در شانزدهم دی‌ماه ۱۳۵۷ روزنامه‌های تهران پس از ۶۲ روز اعتصاب که طولانی ترین اعتصاب مطبوعات در تاریخ روزنامه‌گاری جهان است، انتشار خود را از سر گرفتند.
این اعتصاب در حمایت از انقلاب مردمی و در اعتراض به انتصاب دولت نظامی سرلشگر ازهاری از ۱۴ آبان آغاز شده بود و در طی آن بیشتر اعضای رادیو و تلویزیون ملی ایران (پارس) به اعتصابیون پیوستند.
این اعتصاب که به تصمیم سندیکای وقت روزنامه‌نگاران تهران به دبیری محمد‌علی سفری صورت گرفته بود نقش بسیار مهمی در برکناری سرلشگر ازهاری و پیروزی انقلاب به عهده داشت چرا که در نبود رسانه‌ها دولت نظامی وقت نمی توانست اقدامات خود را در آن‌زمان توجیه و دست‌کم بخشی از مردم را آرام کند.
اولین تیتری که روزنامه‌ی اطلاعات پس از پایان اعتصاب زد عبارت بود از :
انقلاب مردم در آستانه‌ی پیروزی

۱۳۹۰ دی ۱۵, پنجشنبه

امروز سالگرد اولتیماتوم روسیه تزاری برای اخراج مستشاران امریکایی از ایران است


امیرمحسن محمدی
در پانزدهم دی‌ماه ۱۲۹۰ مدتی پس از ورود نیروهای نظامی روسیه‌ی تزاری به آذربایجان و تهران، ارتش این امپراطوری به ایران اولتیماتوم داد که مستشاران آمریکایی از جمله مورگان شوستر (رئیس خزانه‌داری کل کشور) را از سمت‌های خودشان عزل و سپس از ایران اخراج کند.
ارتش روسیه تزاری که در ۷ دی‌ماه ۱۲۹۰ وارد تهران شده بود پس از این اولتیماتوم به اخراج مستشاران آمریکایی رضایت نداد و فشار بر ایران را تا انحلال دوباره‌ی مجلس و توقیف اکثر مطبوعات وقت ادامه داد.
از ۱۲۹۰ تا ۱۲۹۳ به مدت سه سال تهران و بخش‌های شمالی ایران در اشغال نظامی امپراطوری روسیه بود.
*پ.ن: پس از انقلاب سوسیالیستی اکتبر در ۱۳۰۷ شمسی، کلیه‌ی قراردادها و مناسبات تحمیلی امپراطوری روسیه بر ایران بصورت یکطرفه از سوی ولادمیر لنین و اعضای حزب بلشویک لغو شد.

۱۳۹۰ دی ۱۴, چهارشنبه

امروز سالگرد محاصره‌ی سئول توسط کمونیست‌ها در جنگ کره است


امیرمحسن محمدی
شبه جزیره‌ی کره که به نوعی مستعمره‌ی امپراطوری ژاپن بود، با دخالت امریکا در شرق آسیا عملن به دو قسمت تقسیم شد.
دو روز پس از جنگ جهانی دوم و انفجار بمب اتمی در هیروشیما شوروی و امریکا در رویارویی قرار گرفتند و در ششم اوت ۱۹۴۵ شوروی به منچوری و شمال کره وارد شد و امریکا نیز بخش جنوبی کره را اشغال کرد و شبه جزیره ی کره در مدار ۳۸ درجه‌اش بین امریکا و شوروی تقسیم شد.
در آوریل ۱۹۵۰ رهبر کمونیست وقت کره کیم ایل سونگ برای بیرون کردن نیروهای امریکایی از جنوب کره و تشکیل یک کره‌ی متحد کمونیستی به جنوب کره حمله می کند و عملیات نظامی موفقیت آمیزی را تا سرحد تشکیل یک حکومت کمونیستی در تمام کره پیش می برد اما نیروهای کمکی امریکا با مجوز شورای امنیت سازمان ملل در بندر بوسان پیاده شدند و نیروهای کمونیست را تا مرزهای چین عقب می‌رانند.
در چهارم ژوئن ۱۹۵۱ نیروهای کمونیست کره با حمایت شوروی و چین پیشروی کردند و به محاصره‌ی دوباره‌ی سئول پرداختند اما مجددن توسط امریکایی‌ها تا مدار ۳۸ درجه عقب رانده شدند.
این درگیری که امکان داشت به جنگ جهانی سوم بیانجامد حدود دو میلیون و پانصد هزار کشته و زخمی برجای گذاشت تا شبه جزیره‌ی کره همچنان به دو قست تقسیم شده و اینچنین باقی بماند.
پ.ن: کیم ایل سونگ در کره وعده‌ی انتخابات آزاد داده بود اما عملن با حمایت استالین در سالهای بعد قدرت در نظام حکومتی کره موروثی شد.

ذبیح‌الله بخشی یا همان حاجی‌بخشی بالاخره درگذشت



حاجی بخشی معروف به «ماشاالله حزب‌الله» و «علمدار» و از اشخاص نزدیک به روح‌الله خمینی بالاخره درگذشت.
بخشی که یک حزب‌اللهی ارتدوکس بود همیشه در تظاهرات حکومتی با لباس نظامی و پیشانی‌بند خودش حاضر می‌شد نقش فعالی در تبلیغات ضدمردمی جمهوری اسلامی داشت و از کسانی بود تا لحظه‌ی آخر از آرمان‌های عصر طلایی امام راحل فروگذاری نکرد.
ذبيح الله بخشی در روزهای آخر عمر ۷۸ ساله اش وضعيت جسمی چندان خوبی نداشت. اما باز هم تا جايی که می شد از حضور در تجمعات حکومتی غافل نمی ماند.
پ.ن: نه تاید داریم نه ریکا / مرگ بر آمریکا !

۱۳۹۰ دی ۱۳, سه‌شنبه

امروز سالگرد درگذشت نیمایوشیج بنیان‌گذار چپ‌گرای شعر نو است


امیرمحسن محمدی
در سیزدهم دی‌ماه ۱۳۳۸ نیما یوشیج در منطقه‌ی شمیرانات تهران درگذشت.
نیما یوشیج از ۱۲ سالگی در مدرسه‌ی عالی «سن‌لویی» در تهران تحصیل مشغول تحصیل شد و به‌همراه یکی از معلمانش به نام نظام‌وفا شروع به سرودن شعر به سبک خراسانی کرد.
نیما که تفکر چپ چپ‌گرایانه داشت از سال ۱۹۲۰ شروع به همکاری با نشریه «ایران سرخ» کرد که متعلق به حزب کمونیست وقت ایران بود، سپس تصمیم گرفت به جنبش سوسیالیستی جنگل بپیوندد و همراه با میرزا کوچک خان جنگلی بجنگد تا کشته شود.
علی اسفندیاری متخلص به نیما یوشیج در دهه بیست خورشیدی در نخستین کنگره نویسندگان ایران عضو هیات مدیره کنگره بود و اشعار وی در نشریات چپگرای این دوران منتشر گشت.

۱۳۹۰ دی ۱۲, دوشنبه

جسد احمد کسروی فعال سیاسی، تاریخ‌نگار و زبانشناس به همراه منشی‌اش



امیرمحسن محمدی
کسروی در تاریخ ۲۰ اسفند سال ۱۳۲۴ شمسی پس از صدور فتوای محدور الدم بودن توسط آیت الله بروجردی و آیت‌الله صدر (پدر امام موسی صدر) بوسیله‌ی نواب صفوی برای بار دوم ترور و کارد آجین شد.
پ.ن: به سالگرد اعدام نواب صفوی و دو عضو دیگر فداییان اسلام نزدیک می‌شویم.

امروز سالگرد اعدام ۲۳ افسر عضو جمهوری دموکراتیک آذزبایجان است


امیرمحسن محمدی

در نهم دی ماه ۱۳۲۵ شمسی ۲۳ عضو فرقه‌ی دموکرات آذربایجان که افسران ارتش بودند و به پیشه‌وری پیوسته بودند، توسط حکومت مرکزی ایران اعدام شدند.

جرم آنان خیانت به میهن با اقدام برضد یکپارچگی آن و هم‌کاری با عوامل بیگانه و عامل اجرای سیاست یک دولت خارجی شدن (اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی) اعلام شده بود.

در ۲۱ آذرماه ۱۳۲۴ احزاب چپ آذربایجان زیر نام «حزب دموکرات آذربایجان» متحد شدند، خودمختاری آذربایجان را اعلام کرده و در طی حکومت یک ساله خدمات درخشانی را در آذربایجان به جا گذاشتند.


از میان خدماتی که در طی مدت کوتاه یک‌ساله‌ی حکومت دموکرات آذربایجان به مردم ارائه شد می توان به موارد زیر اشاره کرد:
 ـ نخستین بار در تاریخ ایران زنان از حق رای برخوردار شدند
ـ نخستین اصلاحات ارضی توسط فرقه اجرا شد
ـ تنبیه بدنی ممنوع شد
ـ قانون جامع کار به تصویب رسید
ـ شوراهای نظارت بر کار نهادهای دولتی تاسیس شد
ـ با گشودن فروشگاههای دولتی قیمتهای مواد غذایی ثابت ماند
ـ کلاسهای سوادآموزی، مدارس و دانشگاه تاسیس شد
ـ درمانگاههای رایگان در اختیار مردم قرار گرفت
ـ خیابانها آسفالت کشی شد
- همچنین یک ایستگاه رادیویی تاسیس شد.
- نخستین دستگاه چاپ در ایران در اختیار عموم قرار گرفت
- خلع ید فئودال‌ها و برخورد جدی با فساد اداری
- انتشار نشریات عمومی و روزانه
و ...

۱۳۹۰ دی ۱۱, یکشنبه

امروز سالگرد بزرگترین تظاهرات در میدان تیان‌آن‌من چین است


امیرمحسن محمدی
در فاصله‌ی میان ۱۵ آوریل تا ۴ ژوئن سال ۱۹۸۹ میلادی بزرگترین اعتراضات ضد حکومتی در اعتراض به وضعیت بد اقتصادی و عدم وجود آزادی‌های اساسی در شهر پکن برگزار شد.
این تظاهرات که در روز اول ژوئن در میدان تیان ان من شهر پکن چین به اوج رسیده بود صدها هزار نفر را به خیابان‌ها کشاند و نهایتن با کشتار حدود ۳۰۰۰ نفر توسط ارتش چین سرکوب شد.
عکس فوق که به «مرد تانک‌ها» مشهور شده است توسط جف وایدنر در ۵ ژوئن ۱۹۸۹ در پکن گرفته شده که در آن نشان داده می‌شود چگونه تانک‌های ارتش چین با مقاومت یک مرد ناشناس متوقف می‌شوند.