نویسنده ی این کتاب به واکاوی روابط بین شکنجه گر و قربانی میپردازد و سعی دارد نقشه ی راه روان درمانان برای یافتن شکنجه گر درون این بیمار باشد.
در بخشی از این کتاب به علاقه و شاید عشقی که ما بین قربانی و شکنجه گر شکل میگیرد پرداخته میشود، چیزی که حالا به عنوان حرکت در چهار چوب نظام و قانون اساسی توسط بعضی از زندانیان سابق - که از اروپا و آمریکا دارند اصلاحات میکنند- جلوه میکند.
کتاب شکنجه گر و قربانی توسط فرانسواز سیرونی نوشته شده و توسط ارسطو سعید و فروغ احمدی به فارسی برگردانده شده تا انتشارات پاژنگ آن را در سال ۱۳۷۹ منتشر کند و البته فکر میکنم در حال حاضر در ایران کمیاب یا نایاب باشد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: "شکنجه اثر قابل رويتي را پديد آورده است که نمی توان آن را به يک دعواي فردي و ناسازگاري مشخص دروني (روان شناختی) کاهش داد. آنگاه که با يک خواست بدخواهانه سر و کار داريم، ديگر نمی توانیم تنها به خود بيمار بپردازيم بلکه لازم است علت های تاثير را در نظر بگيريم و نظريه شکنجه گر که بيمار در زير شکنجه از وراي آن به شکنجه گر انديشيده است شناسايي شود. درمانگر مجبور است از طريق بيمار بر شخص سوم نادیدني که همانا شکنجه گر دروني شده است اثر بگذارد."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر