۴ دسامبر ۱۹۶۹
وقتی پلنگها سیاه بودند
«اون خوبه حالا و مُرده»
چهل و شش سال پیش در چنین روزی برابر ۴ دسامبر ۱۹۶۹، پلیس امریکا به حمله به محل اقامت چند نفر از اعضا و یکی از رهبران پلنگهای سیاه، در مدت ۵ دقیقه ۲۰۰ گلوله شلیک کرد. فاجعهای که نوام چامسکی آن را بزرگترین جرم داخلی دولت نیکسون نامید. حزب پلنگهای سیاه، تشکیلاتی چپگرا و انقلابی از سیاهپوستان بود که برای حق دفاع از سیاهپوستان فعالیت می کرد.
ساعت چهار صبح بود، پلیس در ابتدای ورود کلارک را که در آن شب مسئولیت نگهبانی را به عهده داشت به قتل رساند، اما فرد همپتون که از رهبران رده اول سازمان بود بیدار نشد، او به همراه نامزدش که هشت ماهه باردار بود، خوابیده بود و محافظ مورد اعتماد همپتون به نام ویلیام اونیل که در حقیقت خبرچین اف بیآی بود، شب قبل درون نوشیدنیاش داروی خواب آور ریخته بود.
پس از قتل کلارک، پلیس که اطلاع داشت به همپتون دارو خورانده شده از پشت دیوار اتاق اقدام به رگبار بستن تخت خواب همپتون کردند، پلنگها فریاد میزدند دارید به زن بار دار شلیک میکنید! نامزدش را از اتاق خارج کردند، وقتی به همپتون رسیدند هنوز زنده بود، هارولد بل، از دیگر پلنگهای سیاه که در آنجا حضور داشت این گفتگو را میان پلیس شنید:
-این فرد همپتون است
-مرده است؟... بیارش بیرون
-به سختی زنده است
-انجامش بده
پس از آن پلیس دو گلوله در مغز همپتون شلیک کرد، نامزد او دبورا جانسون میگوید آن پلیس بعد از به قتل رساندن فرد همپتون پاسخ داد: «اون خوبه حالا و مرده».
دو سال بعد وقتی اکتویستها به بخشی از استاد پلیس پنسیلوانیا دست پیدا کردند، آشکار شد که محافظ مورد اعتماد همپتون ویلیام اونیل با پلیس همکاری کرده و پول قابل توجهی دریافت کرده است، مدتی بعد اونیل پس از اعتراف به مشارکت در قتل همپتون، اقدام به خودکشی کرد.
فرد همپتون مدت کوتاهی پیش از به قتل رسیدن، آخرین سخنرانی خودش را اینگونه پایان داده بود:
اما وقتی شما را ترک میکنم، به یاد خواهید آورد من گفته بودم، با آخرین کلمه بر روی لبانم:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر